کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکالتراشی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکالتراشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عرقل
-
جستوجو در متن
-
obstructing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع شدن، مسدود کردن، ایجاد مانع کردن، جلو چیزی را گرفتن، اشکالتراشی کردن
-
obstructs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع می شود، مسدود کردن، ایجاد مانع کردن، جلو چیزی را گرفتن، مانع شدن، اشکالتراشی کردن
-
عرقل
دیکشنری عربی به فارسی
منقطع کردن , درهم گسيختن , بازداشتن , مانع شدن , ممانعت کردن , مسدود کردن , جلو چيزي را گرفتن , ايجاد مانع کردن , اشکالتراشي کردن
-
کار دراز گرفتن
لغتنامه دهخدا
کار دراز گرفتن . [ دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سخت گرفتن . اشکالتراشی کردن . کار دراز کردن : خسروا نایبان استیفاکار بر من دراز میگیرندهر چه انعام پار امسالم میدهندم فراز میگیرند.سلمان (از آنندراج ).
-
دستک
لغتنامه دهخدا
دستک . [دَ ت َ ] (اِ مصغر) مصغر دست . دست کوچک : چون گسی کردمت بدستک خویش گنه خویش بر تو افکندم . رودکی .|| زدن دستها به هم . (ناظم الاطباء). رجوع به دستک زدن شود.- دستک دمبک ، دستک و دمبک ، دستک دنبک ، دستک و دنبک ؛ اشکال و ایراد و مانع و سد در راه ...