کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشنان ابیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چوبک اشنان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čubak[']ošnān =چوبک
-
اشنان ،اشنیون
لهجه و گویش تهرانی
چوبک،کوبیده ریشه اشنان که برای ظرفشویی بکار میرفت.
-
جستوجو در متن
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ] (ع اِ) اشنه . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ص 180). حبق کرمانی . ریحان کرمانی . (فهرست مخزن الادویه ). اشنان . اشنه .اشنه ٔ بستانی . اشنه ٔ بستانیه . ریحان ابیض . ریحان الابیض . اشیب . شیبةالعجوز. گیاهی است که بدان لباس و جامه را شویند. (از یادداشت ...
-
اشنه
لغتنامه دهخدا
اشنه . [ اُ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی اشنان است که بدان رخت و جامه شویند. (برهان ) (آنندراج ). اشنان . (سروری ) (شلیمر) (شعوری ). گیاهیست خوشبو که بعد خوردن طعام بدان دست شویند تا چربش ببرد. (مؤیدالفضلا). عطر ابیض کأنه مقشور من عرق . (اقرب الموارد). ر...
-
کندش
لغتنامه دهخدا
کندش . [ ک ُ دُ ] (ع اِ) عکه که مرغی است مانند زاغ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). عکه و زاغچه . (ناظم الاطباء). عکه . (دهار). عقعق . (اقرب الموارد). || مؤلف منتهی الارب نویسد: داروی معطر کندش است به (شین ) و کندس بدین معنی لغتی پست است . - انتهی . ...
-
شخار
لغتنامه دهخدا
شخار. [ ش َ ] (اِ) قلیا را گویند که صابون پزان به کار برند و بهترین وی آن است که از اشنان سازند و در وی خواص عجیبه بسیار است . (برهان ). اشخار. (جهانگیری ). قلیا باشد که صابون گران به کار برند. (فرهنگ سروری ). آنچه رنگ رزان و گازران به کار برند. به ه...