کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشنانی قاضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشنانی قاضی
لغتنامه دهخدا
اشنانی قاضی . [ اُ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به اشنانی ابوالحسین شود.
-
واژههای مشابه
-
ابن اشنانی
لغتنامه دهخدا
ابن اشنانی . [ اِ ن ُ اُ ] (اِخ ) از فقهای حنفی است و کتاب الشروط از اوست . (ابن الندیم ).
-
اشنانی جویباری
لغتنامه دهخدا
اشنانی جویباری . [ ] (اِخ ) در لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل از این شاعر برای کلمه ٔ موبد شاهد آمده است :ز اردی بهشت روزی ده رفته روز شنبه کستی فکند و زنار باده بدست موبد.و رجوع به اشامی جویباری در همین لغت نامه شود.
-
اشنانی مقری
لغتنامه دهخدا
اشنانی مقری .[ اُ ی ِ ؟ ] (اِخ ) سیوطی در اخبارالخلفا نام وی را در زمره ٔ مشاهیر روزگار مقتدر (متولد سال 282 هَ . ق .) آورده و او را معاصر ابن شریح ، شیخ شافعیان و جنید، شیخ صوفیان و ابن بسام شاعر و نسائی و جبایی و ابن مواز نحوی و دیگران یاد کرده است...
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسین
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) عمربن الحسین بن مالک الشیبانی اشنانی قاضی . از جمله ٔ کتب اوست : کتاب مقتل زیدبن علی . کتاب الخیل . کتاب فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب . کتاب مقتل حسن بن علی علیهماالسلام . (فهرست ابن الندیم ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن البهلول بن حسان بن سنان ابوجعفر التنوخی ، انباری الاصل . او بیست سال متولی قضاء مدینةالمنصور بود و یازده شب از ربیعالاَّخر رفته سال 318 هَ . ق . بهشتادوهشت سالگی درگذشت . مولد او انبار بسنه ٔ 231 هَ . ق . بود. ابو...
-
موبد
لغتنامه دهخدا
موبد. [ ب َ ] (اِ) صاحب دیر آتش پرستان باشد. (برهان ) . موبذ. ج ، موابذة. رئیس دینی زرتشتیان . رئیس روحانی زرتشتی . رئیس مغها. اصل کلمه مغوپد یا مغوپت است (از مغ + پد) و نوشته ٔ غیاث اللغات که به نقل از رشیدی و غیره آن را از «مو» به معنی درخت انگور و...
-
صاحب بن عباد
لغتنامه دهخدا
صاحب بن عباد. [ ح ِ ب ِب ْ ن ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام وی اسماعیل ، مکنی به ابی القاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة. ابن خلکان گوید: او نخستین کس است از وزراء که لقب صاحب گرفت بدان سبب که مصاحب ابوالفضل بن العمید بود و او را صاحب ِ ابن عمید میگفتند و ...