کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشماط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشماط
لغتنامه دهخدا
اشماط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شَمط. توابل . (منتهی الارب ) (المنجد). رجوع به شمط شود. ادویه ای که در گوارایی غذاها بکار می برند. (ناظم الاطباء).
-
اشماط
لغتنامه دهخدا
اشماط. [ اِ ] (ع مص ) درآمیختن چیزی را به چیزی : اشمطه به . (منتهی الارب ) (المنجد) (آنندراج ). || دوموی شدن مرد: اشمط الرجل اشماطاً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درآمیختن سپیدی به سیاهی موی کسی . (از المنجد). اشمئطاط. اشمیطاط. رجوع به دو مصدر مزبور شو...
-
واژههای همآوا
-
اشمات
لغتنامه دهخدا
اشمات . [ اِ ] (ع مص ) شاد گردانیدن کسی را به غم دشمن : اشمته اﷲ به ؛ شاد گرداند او را خدای به غم دشمن .(منتهی الارب ). شاد شدن به غم دشمن . (آنندراج ). شادکامه کردن دشمن . (زوزنی ). شادمانه کردن دشمن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). شادکام کردن دشمن ...
-
جستوجو در متن
-
شمط
لغتنامه دهخدا
شمط. [ ش َم ْ / ش ِم ْ / ش َ م َ ] (ع اِ) توابل و دیگ افزار را گویند: قدر تسع شاة بشمطها؛ یعنی وسعت یک گوسفند با دیگ افزار دارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تابل . ج ، شِماط، اشماط. (از اقرب الموارد). رجوع به شماط و تابل شود.
-
درآمیختن
لغتنامه دهخدا
درآمیختن . [ دَ ت َ ](مص مرکب ) آمیختن . مخلوط شدن . ممزوج شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). التیاث . (از منتهی الارب ) : وزین شیوه سخنهایی برانگیخت که از جان پروری با جان درآمیخت . نظامی .اعتکار و تعاکر؛ با هم درآمیختن قوم در حرب . تداغش و دَغوَشَة؛ درآم...