کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشقاقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشقاقل
/'ešqāqol/
معنی
= شقاقل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشقاقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'ešqāqol = شقاقل
-
اشقاقل
لغتنامه دهخدا
اشقاقل . [ اِ ق ُ ] (اِ) زردک صحرائی است و آنرا شقاقل بحذف اول نیز گویند. بهترین آن زرد و سطبر و سنگین باشد. قوت باه دهد. اگر زن آبستن بخود برگیرد، بچه بیندازد. (برهان ) (هفت قلزم ) (آنندراج ). تخم گزر بیابانی . (بحر الجواهر). جزر بری . (تحفه ). شقاق...
-
جستوجو در متن
-
شقیقل
لغتنامه دهخدا
شقیقل . [ ش َ قی ق ِ ] (ع اِ) اِشْقاقُل . (منتهی الارب ). شقاقل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از مخزن الادویه ). رجوع به اشقاقل و شقاقل شود.
-
هشفیفل
لغتنامه دهخدا
هشفیفل . [ هََ فی ف ُ ] (اِ) اشقاقل . (فهرست مخزن الادویة). زردک صحرایی را گویند که شقاقل باشد. قوت باه دهد و شیر زنان را زیاد کند. (برهان ). شقاقل است . (فهرست مخزن الادویة). محتمل است که هشقیقل باشد با دو قاف به جای دو فاء که در آن صورت تلفظ لهجه ا...
-
شقاقل
لغتنامه دهخدا
شقاقل . [ ش َ ق ُ ] (اِ) گزر صحرایی و هشفیفل . (ناظم الاطباء). اشقاقل . شقیقل . هشقیقل . ششقاقل . گزر بری . ریشه ٔ گزر بری . (فرهنگ فارسی معین ). زردک صحراییست و بهترین آن سطبر و سنگین و به زردی مایل باشد، اگر زن به خود گیرد بچه بیندازد و آنرا جزر اق...
-
زردک
لغتنامه دهخدا
زردک . [ زَ دَ ] (اِ مصغر) معروف است و آن را گزر نیز گویند و معرب آن جزر است . (برهان ). گزر. (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جزر. (ناظم الاطباء). گزر. جزر. اسطافیلن . استافولینس . اصطفلین . اصطفلینه . زردویه . حویج . صباحیه . (...