کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عشق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ešq ۱. دوست داشتن به حد افراط.۲. شیفتگی؛ دلدادگی؛ دلبستگی و دوستی مفرط.۳. (اسم) [عامیانه] معشوق.〈 عشق ورزیدن: (مصدر لازم) عشق داشتن؛ عشقبازی کردن.
-
أَشُقَّ
فرهنگ واژگان قرآن
که سخت بگیرم
-
أَشَقُّ
فرهنگ واژگان قرآن
سخت تر
-
عشق
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ešq طاری: ešq طامه ای: ešq طرقی: ešq کشه ای: ešq نطنزی: ešq
-
آشُق
لهجه و گویش بختیاری
âšoq عاشق.
-
عشق
واژهنامه آزاد
سَودا:به معنی عشق در زبان پهلوی باستان است. که همچنان در زبان تالشی و ترکی آذزی در آذربایجان ایران و بخش جداشده از ایران با نام جمهوری آذربایجان، همچنان- کاربرد دارد. و از بن همین واژه است که واژه های هم خانواده با آن، مانن سئوگیل، سئومک، سئویم، سئوی...
-
جستوجو در متن
-
خسرو
لغتنامه دهخدا
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اردوان نام یکی از پادشاهان اشکانی است که نام دیگر او خسروبن اشغ است . رجوع به خسروبن اشغ شود.
-
خسرو
لغتنامه دهخدا
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اشغان همان خسروبن اشغ و خسروبن اردوان پادشاه اشکانی است . رجوع به خسروبن اردوان و خسروبن اشغ شود.
-
خسرو
لغتنامه دهخدا
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن اشغ. نام یکی از پادشاهان اشکانی است که دوازده سال بعد از اردوان بن اشغ سلطنت کرد. «تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2577 از تاریخ گزیده حمداﷲ مستوفی ». رجوع به خسرو پادشاه اشکانی شود.
-
اشغانی
لغتنامه دهخدا
اشغانی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به اشغ یا اشک نیای سلسله ٔ اشکانیان . رجوع به اشکانی و اشکانیان و تاریخ گزیده و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2184 شود.
-
خسرو
لغتنامه دهخدا
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو] (اِخ ) ابن الاشکانان . نام یکی از پادشاهان اشکانی وهمان خسروبن اشغ است . حمزه ٔ اصفهانی می گوید این نام را از جدولی که در نسخه ٔ مؤید بوده است اخذ کرده ام . (از تاریخ ایران باستان مشیرالدوله ج 3 ص 2554).
-
اردوان
لغتنامه دهخدا
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) ابن بلاشان . نسب او با پدر میرود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 18) مؤلف مجمل التواریخ آرد (ص 59): پادشاهی اردوان بن بلاشان سیزده سال بود. مؤلف حبیب السیر (ج 1 ص 76) آرد: اردوان بلاشان ملقب به احمر بود و به اعتقاد حمدا...