کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشعریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشعریه
/'aš'ariy[y]e/
معنی
= اشاعره
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشعریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اشعریَّة] 'aš'ariy[y]e = اشاعره
-
اشعریه
لغتنامه دهخدا
اشعریه . [ اَ ع َ ری ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث اشعری که یکی از فرق اسلام بودند. رجوع به اشاعره شود.
-
جستوجو در متن
-
اشعری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به اشعر (یکی از قبایل عرب ). 2 - منسوب به فرقة اشعریه .
-
ماتریدیه
لغتنامه دهخدا
ماتریدیه . [ ت ُ دی ی َ ] (اِخ ) نام طایفه ای نظیر اشعریه ،منسوب به ابومنصور محمدبن محمدبن محمود ماتریدی . و ماتریتیه نیز گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن اسماعیل اشعری . پیشوای فرقه ٔ اشعریه . رجوع به ابوالحسن اشعری و رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 303 شود.
-
اصحاب اشعری
لغتنامه دهخدا
اصحاب اشعری . [ اَ ب ِ اَ ع َ ] (اِخ ) پیروان ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری بودند. رجوع به اشعریه و ابوالحسن و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 127 شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) جبائی . محمدبن عبدالوهاب بن سلام بن خالدبن حمران بن ابان . از مردم خوزستان و اصلا فارسی است . یکی از شیوخ متکلمین معتزله . مولد وی 235 هَ . ق . در بلده ٔ جبی ، روستائی بخوزستان . او پس از فراگرفتن مقدمات علوم به بصره شد و از...
-
عدلیه
لغتنامه دهخدا
عدلیه .[ ع َ لی ی َ ] (اِخ ) معتزله . فرقه ٔ معتزله . «معتزله خود را عدلیه نامند، زیرا گویند چون خداوند حکیم است و از حکیم جز خیر و صلاح نیاید و به حکم عقل رعایت مصالح عباد بر او واجب است ، قبیح است بر او که بنده را مجبور کند بر عملی قبیح یا حَسَن ، ...
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) ابن عبدالولی بن عبدالسلام الاخیمی (700-764 هَ . ق .). اصلش از مراغه و به دمشق کوچ کرده بود. از فقهای شافعی که به فلسفه و معقولات اشتغال داشت ، در مصر به قونوی مشهور شد و در آنجا از دبوسی درس شنید و سُبکی را نیز ملاقات کرد. کتابی به نام...
-
هفتاد و دو ملت
لغتنامه دهخدا
هفتاد و دو ملت . [ هََ دُ دُ م ِل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) باید دانست که همگی ملتها هفتادوسه اند، یکی از آن سنت و جماعت و هفتادودو سوای آن در اصل شش گروه اند: رافضیه ، خارجیه ، جبریه ، قدریه ، جهمیه ، مرجیه ،و هر گروهی از اینها این است : فرقه های «رافضیه »...
-
ابوالحسن اشعری
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن اشعری . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ اَ ع َ ] (اِخ ) علی بن اسماعیل بن ابی بشر اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبداﷲبن موسی بن هلال بن ابی برده عامربن ابی موسی الأشعری صحابی . او پیشوای اشعریان است و اشعریه بوی منسوبند. مولد او درسال 260 یا 270 هَ . ...
-
داودیه
لغتنامه دهخدا
داودیه .[ وو دی ْ ی َ ] (اِخ ) اصحاب داودبن علی اصفهانی متوفی به سال 270 هَ . ق . در سن شصت وچهار سالگی . و آن فرقه ای از مذهب اصحاب حدیث باشد. یکی از پنج فرقه ٔ اصحاب حدیث باشد. (بیان الادیان ). ایشان را اصحاب ظواهر گویند، چه بظاهر آیات و اخبار کار ...
-
جبائی
لغتنامه دهخدا
جبائی . [ ج ُب ْ با ] (اِخ ) محمدبن عبدالوهاب بن سلام بن خالدبن حمران بن ابان مکنی به ابوعلی و ملقب بجبائی ، مولی عثمان بن عفان از مشایخ متکلمان و از ائمه ٔ معتزله است . سمعانی او را از اهالی جبای بصره دانسته و بعقیده ٔ حموی خطااست و صحیح آن است که و...