کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتوم
لغتنامه دهخدا
اشتوم . [ اُ ] (اِ) کاه ساقه ٔ هر غله و بقله . || جاروئی که از ساقه ٔ غله سازند. (ناظم الاطبا).
-
اشتوم
لغتنامه دهخدا
اشتوم . [ اُ ](اِخ ) موضعی است نزدیک تنیس . یحیی بن الفضیل گوید:حمار اتی دمیاط و الروم وُثّب ُبتنیس منه رأی عین و اقرب ُیقیمون بالاُشتوم یبغون مثلمااصابوه من دمیاط و الحرب ترتب .و حسن بن محمدمهلبی در کتاب عزیزی خویش گوید: و از تنیس تا حصن اشتوم که د...
-
جستوجو در متن
-
اشتون
لغتنامه دهخدا
اشتون . [ اُ ] (اِخ ) لهجه ای در اشتوم است که موضعی نزدیک تنیس است . (از معجم البلدان ). رجوع به اشتوم شود.
-
دمیاط
لغتنامه دهخدا
دمیاط. [ دِم ْ ] (اِخ ) نام شهری است به مصر سفلی نزدیک بحیره ٔ تنیس به ساحل شعبه ٔ شرقی نیل دارای 31هزار تن سکنه . (یادداشت مؤلف ) (از ناظم الاطباء). نام ولایتی است مابین مصر و عدن . (برهان ). شهری است بر ساحل نیل ازمضافات مصر. (منتهی الارب ). شهری ...