کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشتها
/'eštehā/
معنی
۱. میل به غذا داشتن؛ آرزوی طعام.
۲. [قدیمی] خواستن چیزی؛ آرزو داشتن؛ آرزوی چیزی کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
appetency, appetite, hunger, stomach
-
جستوجوی دقیق
-
اشتها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اشتهاء] 'eštehā ۱. میل به غذا داشتن؛ آرزوی طعام.۲. [قدیمی] خواستن چیزی؛ آرزو داشتن؛ آرزوی چیزی کردن.
-
اشتها
دیکشنری فارسی به عربی
شهية , مذاق , معدة
-
واژههای مشابه
-
اشتها داشتن
لغتنامه دهخدا
اشتها داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) میل به غذا داشتن . رغبت به غذا داشتن .
-
خوش اشتها
لهجه و گویش تهرانی
خوش خوراک.
-
مورچه اشتها
لهجه و گویش تهرانی
کم خوراک
-
ولع و اشتها
فرهنگ گنجواژه
میل.
-
نوشابه ء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذا می نوشند
دیکشنری فارسی به عربی
مشهي
-
جستوجو در متن
-
appetisse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتها
-
appetize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتها
-
appetitost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتها
-
appetit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتها
-
stosh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتها
-
perspirability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتها