کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشتلم
/'oštolom/
معنی
۱. زور؛ ستم.
۲. پرخاش و هیاهو؛ دادوفریاد؛ تندی: ◻︎ کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳: ۳۸۰).
۳. لاف زدن؛ رجزخوانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹شتلم› 'oštolom ۱. زور؛ ستم.۲. پرخاش و هیاهو؛ دادوفریاد؛ تندی: ◻︎ کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳: ۳۸۰).۳. لاف زدن؛ رجزخوانی.
-
اشتلم
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ لُ) (اِ.) 1 - گرفتن چیزی به زور. 2 - لاف زدن . 3 - تندی ، خشونت . 4 - ظلم ، زور.
-
اشتلم
لغتنامه دهخدا
اشتلم . [ اُ ت ُ ل ُ ] (اِ) بمعنی تندی وغلبه و زور و تعدی کردن باشد بر کسی و بزور چیزی گرفتن . (برهان ). قهر و غلبه و تعدی و زور : نیارد دگر موج غم اشتلم فتد رخت عقل ار به گرداب خم . ظهوری (از فرهنگ نظام ).غالباً بلکه یقیناً لفظ ترکیست ، چه در لغات ت...
-
اشتلم
دیکشنری فارسی به عربی
عنف
-
اشتلم
لهجه و گویش تهرانی
تندی،درشت گویی
-
واژههای مشابه
-
اشتلم کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) خشونت ورزیدن .
-
اشتلم کردن
لغتنامه دهخدا
اشتلم کردن . [ اُ ت ُ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ظلم و تعدی کردن و داد و بیداد کردن و بتندی و زور چیزی گرفتن . و رجوع به اشتلم شود.
-
اُشتُلم کردن
لهجه و گویش تهرانی
تندی کردن
-
سَخَط و اُشتُلُم
فرهنگ گنجواژه
توهین سخت،دشنام.
-
جستوجو در متن
-
شتلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šotolom = اشتلم
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش ُ ل ُ ] (اِ) اشتلم . تندی و غلبه و به زورو ستم چیزی گرفتن از کسی . (از برهان ) (ناظم الاطباء). اشتلم . (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به اشتلم شود.
-
شتلم کردن
لغتنامه دهخدا
شتلم کردن . [ ش ُ ت ُ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اشتلم کردن . رجوع به شتلم و اشتلم کردن شود.
-
هارت و پورت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] hārtopurt دادوفریاد؛ گزافهگویی؛ هارتوهورت؛ اشتلم.