کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتغال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشتغال
/'ešteqāl/
معنی
۱. مشغول شدن به کاری.
۲. (اسم) شغل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حرفهکار، شغل، کسب، مشغله
۲. سرگرمی، گرفتاری، مشغولیت
برابر فارسی
سرگرمی، کارگمار
فعل
بن گذشته: اشتغال داشت
بن حال: اشتغال دار
دیکشنری
employment, engagement, work, working
-
جستوجوی دقیق
-
اشتغال
واژگان مترادف و متضاد
۱. حرفهکار، شغل، کسب، مشغله ۲. سرگرمی، گرفتاری، مشغولیت
-
اشتغال
فرهنگ واژههای سره
سرگرمی، کارگمار
-
اشتغال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ešteqāl ۱. مشغول شدن به کاری.۲. (اسم) شغل.
-
اشتغال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) مشغول شدن ، پرداختن .
-
اشتغال
لغتنامه دهخدا
اشتغال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به کاری پرداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشغول شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (مؤید الفضلا). به کاری درشدن . به کاری سرگرم بودن : اشتغال بشرح احوال هر یک مقصود کتاب فایت گرداند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 257).زآن بیخودم که...
-
اشتغال
دیکشنری فارسی به عربی
ارتباط , فضولي
-
واژههای مشابه
-
ایجاد اشتغال
فرهنگ واژههای سره
کارآفرین
-
اشتغال داشتن
لغتنامه دهخدا
اشتغال داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) مشغول بودن به کاری . سرگرم بودن به کاری . || توجه قلبی به کسی یا چیزی : زنده دلا مرده ندانی که کیست آنکه ندارد به خدا اشتغال . سعدی .سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم که به خویشتن ندارم به وجودت اشتغالی .سعدی ...
-
اشتغال ورزیدن
لغتنامه دهخدا
اشتغال ورزیدن . [ اِ ت ِ وَ دَ ](مص مرکب ) به کاری سرگرم شدن . به کاری مشغول شدن .
-
عدم اشتغال
دیکشنری فارسی به عربی
بطالة
-
اشتغال زایی
واژهنامه آزاد
(اقتصاد) ایجاد شغل برای بیکاران از طریق استخدام کارگران و کارمندان بیشتر یا ایجاد واحدهای تولیدی، اداری یا خدماتی بیشتر. معادل Job Creation در انگلیسی.
-
اشتغال در جامعه
واژهنامه آزاد
کارکردن در جامعه.
-
جستوجو در متن
-
Doing Business As
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتغال داشتن به عنوان