کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشترخوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشترخوی
/'oštorxuy/
معنی
۱. پرکینه.
۲. قانع و بردبار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشترخوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹شترخو› [قدیمی، مجاز] 'oštorxuy ۱. پرکینه.۲. قانع و بردبار.
-
اشترخوی
لغتنامه دهخدا
اشترخوی . [ اُ ت ُ ] (ص مرکب ) آنکه بر صفت شتر باشد. پرکینه . || صبور. || قانع.
-
جستوجو در متن
-
شترخوی
لغتنامه دهخدا
شترخوی . [ ش ُ ت ُ ] (ص مرکب ) شترخو. اشترخوی . کینه ور. بدکینه . رجوع به اشترخوی شود.
-
شترخو
لغتنامه دهخدا
شترخو. [ ش ُ ت ُ ] (ص مرکب ) اشترخوی . بدکینه . کنایه است از کینه ور و کینه خواه . (آنندراج ). بدخواه . بداندیش . کینه ور. (ناظم الاطباء). کینه توز همچون شتر. رجوع به اشترخوی شود.