کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشبیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشبیلی
لغتنامه دهخدا
اشبیلی . [ اِ ] (اِخ ) احمدبن فرح . رجوع به ابن فرح و رجوع به معجم المطبوعات شود.
-
اشبیلی
لغتنامه دهخدا
اشبیلی . [ اِ ] (اِخ ) محمدبن خیربن عمربن خلیفه ابوبکر اموی مستوفی اشبیلی حافظ نحوی مقری (502 - 575 هَ . ق .). صفدی گوید: وی حافظ مقری نحوی لغوی و متقن و ادیب و بسیارمعرفت بود و برای اقراء، کتب بسیار نوشت و در اشبیلیة و قرطبة اقراء کرد و درجامع آن شه...
-
اشبیلی
لغتنامه دهخدا
اشبیلی .[ اِ ] (ص نسبی ) منسوب است به اشبیلیه . (سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی اشبیلی
لغتنامه دهخدا
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. وی لغوی بود و در سال 514 هَ . ق . در اشبیلة درگذشت . او راست : 1 - شرح الحماسة. 2 - شرح شعر حبیب . (از معجم المؤلفین بنقل از بغیةالوعا...
-
علی اشبیلی
لغتنامه دهخدا
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن قاسم بن یونش اشبیلی ،مشهور به ابن زفاق و مکنّی به ابوالحسن . نحوی و لغوی و ساکن دمشق بود. و در حدود سال 605 هَ . ق . برای حج به مکه رفت و در بازگشت از این سفر در راه درگذشت . او راست : 1 - شرح الجمل زجاجی ، در چ...
-
علی اشبیلی
لغتنامه دهخدا
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمد لخمی اشبیلی مغربی اندلسی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود.
-
علی اشبیلی
لغتنامه دهخدا
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی ، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن . ادیب و نحوی و اصولی و عالم فرائض بود. در سال 521 هَ . ق . متولد شد. محل وفات او را به اختلاف در اشبیلیه و حلب یاد کرده اند. س...
-
علی اشبیلی
لغتنامه دهخدا
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف اشبیلی ، مشهور به ابن ضائع و مکنّی به ابوالحسن . نحوی بود و در بیست وپنجم ربیعالاخر سال 680 هَ . ق . درگذشت در حالیکه نزدیک به هفتاد سال عمر کرده بود. او راست : شرح کتاب سیبویه در نحو که در آن...
-
علی اشبیلی
لغتنامه دهخدا
علی اشبیلی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن مؤمن بن محمدبن علی حضرمی اشبیلی ، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن عصفور و علی (ابن مؤمن بن ...) شود.
-
ابواسحاق اشبیلی
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق اشبیلی . [اَ اِ ق ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن وثیق شود.
-
عمر اشبیلی
لغتنامه دهخدا
عمر اشبیلی . [ ع ُ م َ رِ اِ ] (اِخ ) ابن حسن هوزنی . رجوع به عمر هوزنی شود.
-
قاسم اشبیلی
لغتنامه دهخدا
قاسم اشبیلی . [ س ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف بن محمدبن ابی یداس برزالی اشبیلی دمشقی ،مشهور به علم الدین برزالی و مکنی به ابومحمد (665 -739 هَ . ق . / 1276 - 1339م ). محدث و مورخ است در شهر اشبیلیه در دمشق متولد شد و از مصر و حجاز دیدن کرد و کتابی ...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن یونش اشبیلی ، مشهور به زقاق و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اشبیلی شود.