کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشبو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشبو
/'ošbu/
معنی
۱. زغال.
۲. جایی که در آن زغال بریزند؛ زغالدان؛ انبار زغال.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشبو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ošbu ۱. زغال.۲. جایی که در آن زغال بریزند؛ زغالدان؛ انبار زغال.
-
اشبو
لغتنامه دهخدا
اشبو. [ اَ ] (اِ) جایی را گویند که زغال و انگِشت در آن ریزند. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). انگِشت دان . (مؤیدالفضلاء) (آنندراج ). انبار زغال و انگِشت .
-
جستوجو در متن
-
اشتو
لغتنامه دهخدا
اشتو. [ اَ ] (اِ) انگِشت و زغال . (برهان ):اگر ز قلزم لطف تو قطره ای بچکددرون کوره ٔ دوزخ لهب شود اشتو. منصور شیرازی (از فرهنگ نظام ).|| جائی رانیز گویند که زغال در آن ریزند. (برهان ). انگشتدان .(جهانگیری ). نسخه ٔ خطی انگشتانه . (فرهنگ نظام ) (بنقل ...