کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشادت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اشادت
/'ešādat/
معنی
۱. برافراشتن چیزی.
۲. بلند کردن بنا.
۳. بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی.
۴. آشکار کردن چیزی.
۵. نسبت دادن سخنی به کسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشادت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اشادة] [قدیمی] 'ešādat ۱. برافراشتن چیزی.۲. بلند کردن بنا.۳. بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی.۴. آشکار کردن چیزی.۵. نسبت دادن سخنی به کسی.
-
اشادت
فرهنگ فارسی معین
(اِ دَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - محکم کردن ، سفت کردن . 2 - نیرو دادن .
-
واژههای همآوا
-
اشادة
لغتنامه دهخدا
اشادة. [ اِ دَ ] (ع مص ) برافراشتن چیزی را. (منتهی الارب ). || بلند کردن بنا. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || برداشتن آواز. || آشکار کردن چیزی . آشکارا کردن چیزی . || نسبت کردن سخن را به کسی . (منتهی الارب ). || بلند کردن نام . (زوزنی ) (تاج المصاد...
-
جستوجو در متن
-
منشاء
لغتنامه دهخدا
منشاء. [ م َ ش َءْ ] (ع اِ) محل نشأت و گویند: مولدی و منشی ٔ فی بنی فلان . (از اقرب الموارد). زیستنگاه . جایی که مردم بدانجا نشو و نما کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا) : تتار را موضع اقامت و منشاء و مولد واد غیر ذی زرع است ... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج ...