کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشاءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشاءة
لغتنامه دهخدا
اشاءة. [ اَ ءَ ] (اِخ ) موضعی است و یاقوت گوید: گمان برم که در یمامة و یا در بطن الرمة است . (معجم البلدان ).
-
اشاءة
لغتنامه دهخدا
اشاءة. [ اَ ءَ ] (ع اِ) یک اَشاء. یکی خرمابن . (منتهی الارب ). صغارالنخل . (معجم البلدان ).
-
اشاءة
لغتنامه دهخدا
اشاءة. [ اِ ءَ ] (اِخ ) نام زنی است جاهلیةاز مردم حضرموت و بدان منسوب است «بنواشاءَة» و ایشان بطنی از قبایل یمن اند. (اعلام زرکلی ج 1 ص 118).
-
اشاءة
لغتنامه دهخدا
اشاءة. [ اِ ءَ ] (ع مص ) مضطر گردانیدن . (منتهی الارب ) . || ملجاء گردانیدن . پناه گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
اشاعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اشاعة] [قدیمی] 'ešā'at = اشاعه
-
اشاعة
لغتنامه دهخدا
اشاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) اشاعه . اشاعت . تابع دیار گردانیدن چیزی را: اشاعکم السلام و بالسلام ؛ سلامت را پیرو دیار شما گرداند. (منتهی الارب ). || بانگ کردن شتران را و زجر کردن تا برگردند: اشاع بالابل . (منتهی الارب ). || آشکارا کردن . (غیاث ). فاش و ...
-
جستوجو در متن
-
اشاء
لغتنامه دهخدا
اشاء. [ اَ ] (ع اِ) خرمابنان ریزه . اشاءة، یکی . (منتهی الارب ) .
-
اشی
لغتنامه دهخدا
اشی . [ اُ ش َی ی ] (ع اِ مصغر) خرمابن خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) (وادی ...) (مصغر اشاء) موضعی است در مغرب و در آن نخلستانست . (منتهی الارب ). و یاقوت گوید: موضعی است به وشم و وشم وادیی است به یمامة که در آن نخلستانست و آن تصغیر اشاء است ...