کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسر , سر
-
واژههای مشابه
-
اسير
دیکشنری عربی به فارسی
اسير , گرفتار , دستگير , شيفته , دربند
-
جلال اسیر
لغتنامه دهخدا
جلال اسیر.[ ج َ اَ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری است . وی به سال 1049 هَ . ق . = 1639 م . درگذشت . رجوع به تاریخ ادبیات ایران ادوارد برون ص 167، 172، 178 شود.
-
اسیر طبع
لغتنامه دهخدا
اسیر طبع. [ اَ رِ طَ ] (ترکیب اضافی ، ص مرکب ) اسیر طبع مخالف . گرفتار نفس اماره . (مؤید الفضلاء) (آنندراج ) (هفت قلزم ).
-
اسیر كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استبى
-
اسیر خاک
لهجه و گویش تهرانی
مرده
-
اسیر وعبیر
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار
-
اسیر و ابیر
لغتنامه دهخدا
اسیر و ابیر. [ اَرُ اَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بمعنی اسیر بکار رود.
-
اسیر و ابیر
فرهنگ گنجواژه
گرفتار، سرگشته.
-
اسیر و عبیر
فرهنگ گنجواژه
گرفتار.
-
جستوجو در متن
-
captured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیر، گرفتن، اسیر کردن، مبتلا کردن
-
capturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضبط، گرفتن، اسیر کردن، مبتلا کردن
-
petrolling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیر کردن