کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسیرجای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسیرجای
لغتنامه دهخدا
اسیرجای .[ اَ ] (اِ مرکب ) زندان خانه . اسیرخانه : نگارخانه ٔ چین است این ، نه زلف و رُخ است اسیرجای دل است این ، نه طره ٔ گیسوست .حیاتی گیلانی .
-
جستوجو در متن
-
اسیرخانه
لغتنامه دهخدا
اسیرخانه . [ اَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) زندان خانه . اسیرجای : تا در اسیرخانه ٔ آن زلف بود غیرمن در شکنجه بودم و او در عذاب بود.محتشم کاشانی .