کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسیدنیتریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسیدنیتریک
/'asidnitrik/
معنی
مایعی بیرنگ با بوی تند و محلول در آب که فلزات (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر) را حل میکند و در طب و صنعت بهکار میرود؛ تیزاب؛ اسیدازتیک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسیدنیتریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide nitrique] (شیمی) 'asidnitrik مایعی بیرنگ با بوی تند و محلول در آب که فلزات (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر) را حل میکند و در طب و صنعت بهکار میرود؛ تیزاب؛ اسیدازتیک.
-
جستوجو در متن
-
نیترات
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نام کلی همة املاح اسیدنیتریک ترکیبی که از اسیدنیتریک با یک فلز یا یک باز نتیجه می شود.
-
نیترات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nitrate] (شیمی) nitrāt هر یک از نمکهای اسیدنیتریک.
-
نیتریفیکاسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nitrofication] (شیمی) nitrifikās[i]yon فرآیند تبدیل املاح آمونیاکی به اسیدنیتریک؛ شورهسازی.
-
تیزاب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) اسیدنیتریک ، مایعی است بی رنگ و تندبو. همة فلزات غیر از طلا را آب می کند. اگر با اسیدکلریدریک آمیخته شود، تیزآب سلطانی می شود که طلا را هم آب می کند.
-
تیزاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) tizāb مایعی بیرنگ و تندبو که فلزات را (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر) حل میکند. در طب و صنعت به کار میرود. استنشاق بخار آن خطرناک است؛ تندآب؛ اسیدنیتریک؛ اسیدازتیک؛ جوهر شوره.〈 تیزاب سلطانی: (شیمی) مخلوط اسیدنیتریک و اسیدکلر...
-
جوهرشوره
لغتنامه دهخدا
جوهرشوره . [ ج َ / جُو هََ شو رَ / رِ ] (اِ مرکب ) ماءالفضّة. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تیزاب . اسیدنیتریک . (فرهنگ رازی ).
-
آمونیاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ammoniac] (شیمی) 'āmo(u)niyāk گازی قلیایی، بیرنگ، تندبو، اشکآور، و از هوا سبکتر که در آب بهخوبی حل میشود. در تهیۀ اسیدنیتریک، کودهای نیتروژندار، مواد منفجره، نشادر و به عنوان سرمازا در یخچال به کار میرود.
-
کلیشه
لغتنامه دهخدا
کلیشه . [ ک ِ ش ِ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح چاپ ، تصویر یا نوشته ای که بر فلز یا چوب حک کنند و آن را بهنگام چاپ کردن کتاب ، مجله و غیره بکار برند. وقتی بخواهند خطی را عیناً چاپ کنند، اول عکس آن را در روی فیلم یا شیشه ٔ حساس می گیرند، سپس یک قطعه زین...