کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسیدبوریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسیدبوریک
/'asidborik/
معنی
جسمی جامد، سفید، بیبو، و براق به شکل گرد با پوستههای ریز که از ترکیب بورات دوسدیم با محلول اسید کلریدریک بهدست میآید و برای ضدعفونی کردن بهکار میرود؛ جوهر بوره.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسیدبوریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide borique] (شیمی) 'asidborik جسمی جامد، سفید، بیبو، و براق به شکل گرد با پوستههای ریز که از ترکیب بورات دوسدیم با محلول اسید کلریدریک بهدست میآید و برای ضدعفونی کردن بهکار میرود؛ جوهر بوره.
-
جستوجو در متن
-
برات
لغتنامه دهخدا
برات . [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) ملحی که از ترکیب اسیدبوریک با یک باز حاصل شده باشد. (ناظم الاطباء). نمک اسیدبوریک . (از لاروس ).
-
بوراکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: borax، مٲخوذ از فارسی: بورک] borāks ترکیب اسیدبوریک و سود که در طب و صنعت، ازجمله در ساختن شیشه و لعاب ظروف سفالی، و لحیمکاری به کار میرود؛ بوره؛ بورک؛ بورق؛ تنگار؛ تنکار؛ بورات دوسود.
-
جوهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جَوهر، معرب، مٲخوذ از پهلوی: gōhar] jo[w]har ۱. هر نوع مادۀ رنگی که در رنگرزی و تولید مواد غذایی کاربرد دارد.۲. مایع رنگی صنعتی که در تولید نوشتافزار کاربرد دارد.۳. استعداد و شایستگی.۴. حقیقت.۵. اصل و خلاصۀ چیزی.۶. (فلسفه) [جمع: جواهر،...
-
زبدة
لغتنامه دهخدا
زبدة. [ زُ دَ ] (ع اِ) کفک شیر و سر آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (لسان العرب ). || پاره ای مسکه . (دهار). کره ٔ شیر. (القاموس العصری عربی - انگلیسی ). مسکه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نصاب ) (غیاث اللغات ). کره . (فرهنگ نظام ) : کشک ...