کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسکورت
/'eskort/
معنی
۱. مشایعت؛ همراهی.
۲. (اسم) هیئت مشایعتکنندگان.
۳. (اسم) گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: اسکورت کرد
بن حال: اسکورت کن
دیکشنری
convoy, escort, outrider
-
جستوجوی دقیق
-
اسکورت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: escorte] 'eskort ۱. مشایعت؛ همراهی.۲. (اسم) هیئت مشایعتکنندگان.۳. (اسم) گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت میکنند.
-
اسکورت
فرهنگ فارسی معین
(اِ کُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مشایعت ، همراهی . 2 - عده ای سرباز مسلح که برای محافظت یا احترام ، همراه شخصیت مهمی حرکت می کنند، همروان (فره ).
-
اسکورت
دیکشنری فارسی به عربی
مرافق , وصيفة
-
اسکورت
واژهنامه آزاد
به محافظت و نگهبانی کردن از سلامت (چیزی یا کسی) که در رده های حساس و مهم از لحاظ طبقه بندی قرار میگیرد را اسکورت کردن میگویند
-
واژههای مشابه
-
اسکورت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مرافق
-
جستوجو در متن
-
escorted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکورت، اسکورت کردن
-
escortage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکورت
-
escortee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکورت
-
escortment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکورت
-
escort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکورت، همراه، مشایعت، گارد محافظ، بدرقه، ملتزمین، نگهبان، پاس، اسکورت کردن
-
destroyer escort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکورت نابودگر
-
مرافق
دیکشنری عربی به فارسی
سرپرست , همراه , ملا زم , مواظب , وابسته , همراه همدم , هم نشين , پهلو نشين , معاشرت کردن , همراهي کردن , گاردمحافظ , ملتزمين , اسکورت , نگهبان , بدرقه , همراهي کردن(با)نگهباني کردن(از) , اسکورت کردن
-
chaperones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
chaperones، همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، شخصی که همراه خانم های جوان میرود، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن