کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکوربوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسکوربوت
/'askorbut/
معنی
نوعی بیماری ناشی از کمبود ویتامین C با عوارضی از قبیل: بیاشتهایی، کمخونی، ضعف، تورم و التهاب لثهها، و خونریزی زیرپوستی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکوربوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: scorbut] ‹اسقربوط› (پزشکی) 'askorbut نوعی بیماری ناشی از کمبود ویتامین C با عوارضی از قبیل: بیاشتهایی، کمخونی، ضعف، تورم و التهاب لثهها، و خونریزی زیرپوستی.
-
جستوجو در متن
-
scorbute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکوربوت
-
ویتامین ث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: vitamine C] (زیستشناسی) vitāminse ویتامینی موجود در میوهها و سبزیهای تازه، مانند تره، کاهو، کلم، هویج، اسفناج، والک، گوجهفرنگی، پرتغال، نارنج، و لیمو که فقدان آن باعث ابتلا به اسکوربوت میشود.
-
ترب سیاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) torobsiyāh نوعی ترب با پوست سیاه و ویتامینهای A، B ، و C ، ضد اسکوربوت و مفید برای مبتلایان به بیماریهای سیاتیک، درد اعصاب، نقرس، و سنگ کلیه.
-
ترتیزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹تراتیزک، ترهتیزه، ترهتیزک، ترهتندک› (زیستشناسی) tartizak گیاهی یکساله با برگهای بیضوی و طعم تندوتیز که جزء سبزیهای خوردنی مصرف میشود. دارای ید، آهن، و فسفات و ضد اسکوربوت است؛ شاهی؛ ککژه؛ ککش؛ کیکر؛ کیکیز.
-
انجبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. مٲخوذ از فارسی: انگبار] ‹انگبار› (زیستشناسی) 'anjabār گیاهی علفی از تیرۀ ریواس با ساقههای نازک و گلهای خوشهای سرخرنگ که ساقۀ زیرزمینی آن در طب برای معالجۀ بواسیر، اسهال، درد گلو، ورم لثه، اسکوربوت، و جرب به کار میرود؛ برشیان دا...
-
اسکربوت
فرهنگ فارسی معین
(اِ کُ) [ فر. ] ( اِ.) = اسکوربوت : مرضی که بر اثر فقدان ویتامین ث در بدن پیدا شود. و علایم آن شل شدن لثه ها و ریختن دندان ها و خونریزی زیاد بر اثر جراحت مختصر است ؛ اسقربوط ، فسادالدم .
-
کرفس
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) [ ع . ] (اِ.) معرب کرسب ؛ گیاه علفی دو ساله از تیرة چتریان معطر، نرم و خوراکی . ریشه و برگ این گیاه در تداوی مورد استعمال دارد. برگ گیاه مذکور ضد اسکوربوت و شیرة آن به عنوان مقوی و ضد تب به کار می رود.
-
غاسول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] qāsul ۱. درختچهای خاردار از خانوادۀ سنجد، با برگهای باریک، دراز، و نوکتیز، و گلهای سبز؛ کام؛ کاآم؛ کهام؛ شوکالقصار؛ غاسول رومی.۲. میوۀ این گیاه زرد، ترشمزه، خوراکی و ضدِ اسکوربوت و ضدِ کرم است
-
قدومه
فرهنگ فارسی معین
(قُ دُّ مَُ یا مِّ) (اِ.) گیاهی است از تیرة صلیبیان که علفی است و دارای گل های کوچک و زرد رنگ می باشد و معمولاً در کنار جاده ها روییده می شود. در این گیاه اسانس گوگردداری وجود دارد. دانه های آن به عنوان ضد اسکوربوت و مدر و خلط آور به صورت شربت یا دم ...
-
تمشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تمش، تموش، تمیش› (زیستشناسی) tamešk میوهای ترشمزه، شبیه شاتوت یا توتفرنگی، و به رنگ سرخ مایل به سیاهی. بوتۀ آن خودرو است و در جاهای گرم و مرطوب در جنگلها و صحراها میروید. در بعضی جاها آن را میکارند و تربیت میکنند و میوۀ بهتر و درشتتری...
-
کرفس
لغتنامه دهخدا
کرفس . [ ک َ رَ ] (اِ) کلفس . کرسب . کرسف . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) . اجمود. (یادداشت مؤلف ). رستنیی باشد که از آن ترشی سازند یعنی در میان سرکه اندازند و خورند و گویند تخم آن شهوت مردان و زنان را برانگیزاند و از این جهت است که زنانی را که بچه شیر ده...
-
شبدر
لغتنامه دهخدا
شبدر. [ ش َ دَ ] (اِ) شبذر. نباتی است جنس ینجه .(از آنندراج ). گیاهی است که اسپست نیز گویند. (ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره ٔ پروانه داران که یکساله یا دوساله است و برخی گونه های پایا نیز دارد. و برخی مرکب از سه برگچه است . گلهایش سفید یا قرمز و ی...