کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکنبیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسکنبیل
/'eskambil/
معنی
گیاهی خودرو از خانوادۀ ریواس با ساقۀ بندبند، که در کویر و شورهزار میروید.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکنبیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسکمبیل، اسکمبول، اسکنبول، اسکبیل› (زیستشناسی) 'eskambil گیاهی خودرو از خانوادۀ ریواس با ساقۀ بندبند، که در کویر و شورهزار میروید.
-
اسکنبیل
لغتنامه دهخدا
اسکنبیل . [ اِ کَم ْ ] (اِ) (در خوار) نام درختچه ایست فاقد برگ و در اطراف کویر و نقاط خشک و شوره زار روید. اسکنبول . اسکمبول . اسکمیل . بُتو. رِسو. فُغ. و از آن دو گونه در ایران دیده شده است .
-
جستوجو در متن
-
اسکنبول
لغتنامه دهخدا
اسکنبول . [ اِ کَم ْ ] (اِ) نامی است که در بم و نرماشیر به اسکنبیل دهند. رجوع به اسکنبیل شود.
-
اسکمبول
لغتنامه دهخدا
اسکمبول . [ اِ ک َ ] (اِ) نام اسکمبیل است (در بم ). رجوع به اسکمبیل و اسکنبیل شود.
-
بتو
لغتنامه دهخدا
بتو. [ ب ُ ت ُ ] (اِ) نامی است که در مکران به اسکنبیل دهند. (یادداشت مؤلف ).
-
اسکمبیل
لغتنامه دهخدا
اسکمبیل . [ اِ ک َ ] (اِ) درختی است جنگلی . اسکنبول (در بم و نرماشیر). اسکبیل (در خوار). رجوع به اسکنبیل شود.
-
ارطی
لغتنامه دهخدا
ارطی . [ اَ طا / اَ ] (ع اِ) بلغت رومی درخت وزک را گویند که پده است و بعربی غرب خوانند. (برهان قاطع). درختی است که شکوفه ٔ آن مانند شکوفه ٔ بید و برگش پهن است و برِ آن تلخ و مانند عناب و تر و تازه ٔآنرا شتر میخورد. بیخهایش سرخ است . (آنندراج ). گیاهی...