کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکلاستیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکلاستیک
لغتنامه دهخدا
اسکلاستیک . [ اِ ک ُ ] (اِخ ) (سنت ) خواهرِ سن بنوآ مولد نورسی (460م .)، وفات در 543. ذکران وی در دهم فوریه است .
-
اسکلاستیک
لغتنامه دهخدا
اسکلاستیک . [ اِ ک ُ ] (فرانسوی ، ص ) از لاتینی اسکلاستیکوس ). مَدْرَسی . || متعلق بمدارس قرون وسطی : فلسفه ٔ اسکلاستیک . چون در قرون وسطی بحث علمی وحکمی تقریباً یکسره منحصر بود بآنچه در مدارس دیر وکلیسا واقع میشد و تعلیمات مقید بود بقیود مدارس مزبور...
-
جستوجو در متن
-
اصحاب مدرسه
لغتنامه دهخدا
اصحاب مدرسه . [ اَ ب ِ م َ رَ / رِ س َ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیروان مکتب فلسفی اسکلاستیک . رجوع به اسکلاستیک شود.
-
ژان دانتیوش
لغتنامه دهخدا
ژان دانتیوش . [ یُش ْ ] (اِخ ) ملقب به اسکلاستیک بطریق قسطنطنیه از 564 تا 578 م .