کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکاچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسکاچ
معنی
( اِ ) (اِ.) 1 - مأخوذ از اسکاچ برایت که نام تجاری یک نوع لیف ظرفشویی است برای شستن ظروف آشپزخانه . 2 - مأخوذ از نام اسکاچ که نام تجارتی نوعی چسب است . نوار چسب بی رنگ . 3 - نوعی ویسکی . 4 - پارچة چهارخانه : دامن اسکاچ .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
dishcloth, Scotch
-
جستوجوی دقیق
-
اسکاچ
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (اِ.) 1 - مأخوذ از اسکاچ برایت که نام تجاری یک نوع لیف ظرفشویی است برای شستن ظروف آشپزخانه . 2 - مأخوذ از نام اسکاچ که نام تجارتی نوعی چسب است . نوار چسب بی رنگ . 3 - نوعی ویسکی . 4 - پارچة چهارخانه : دامن اسکاچ .
-
جستوجو در متن
-
scaffle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ
-
skevish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ
-
scaff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ
-
Scotch fir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قاشق اسکاچ
-
Scotch gale
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گچ اسکاچ
-
Scotch woodcock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوبک اسکاچ
-
Scotch tape
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوار اسکاچ
-
scotch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ، نوار چسب اسکاچ، چاک، زخم، خراش، زخمی کردن، چاک دادن، له کردن، مسدود کردن، مانع غلتیدن شدن
-
skag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ، قسمت عقب کشتی، قسمت عقب انبار یا ته کشتی
-
squashiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ ترین، لهشونده، کدویی، بسهولت خرد وله شونده
-
skews
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکاچ، کج یا اریب گذاردن، کج نگاه کردن، کج حرکت کردن، تحریف کردن
-
scotches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ گوشتی، نوار چسب اسکاچ، چاک، زخم، خراش