کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکارن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکارن
لغتنامه دهخدا
اسکارن . [ اِ رَ ] (اِخ ) قریه ای نزدیک دبوسیه از نواحی صغد از قرای کشانیة و از آنجاست بکربن حنظلةبن انومرد الاسکارنی الصغدی و پسر وی محمدبن بکر متوفی پس از 370 هَ .ق . (معجم البلدان ).
-
اسکارن
لغتنامه دهخدا
اسکارن . [ اِ رِ ] (اِخ ) کرسی کانتن آلپ ماریتیم ، ناحیه ٔ نیس ، دارای 1062 تن سکنه و راه آهن از آن گذرد.
-
اسکارن
لغتنامه دهخدا
اسکارن . [ اِ رُ ] (اِخ ) پُل . شاعر و نویسنده ٔ فرانسوی ، مولد پاریس . او راست : ویرژیل تراوستی ، رمان کمیک و کمدی های ابتکاری او مقدمه ٔ آثار مولیر بشمار میرود. وی با نواده ٔ آگریپا دُبینه که بعدها مادام دُمَنْتِنُن گردید، ازدواج کرد و در بیشتر ایا...
-
جستوجو در متن
-
اسکارنی
لغتنامه دهخدا
اسکارنی . [ اِ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به اِسْکارَن ، قریه ای از قراء صغد سمرقند. (سمعانی ). رجوع به اِسْکارَن شود.
-
اسقارون
لغتنامه دهخدا
اسقارون . [ اِ] (اِخ ) رجوع به اسکارُن و قاموس الاعلام ترکی شود.