کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسپیددار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسپیددار
لغتنامه دهخدا
اسپیددار. [ اِ ] (اِ مرکب ) سپیدار. غیشام . قشام . (محمودبن عمر ربنجنی ). رجوع به اسپیدار شود.
-
جستوجو در متن
-
اسفیددار
لغتنامه دهخدا
اسفیددار. [ اِ ] (اِ مرکب ) سپیدار. اسپیددار. سفیدار. رجوع به اسفیدار و اسپیدار شود.
-
سپیدار
لغتنامه دهخدا
سپیدار. [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) مخفف سفیدار [ کذا ] است و آن از جمله ٔ درختهای بی ثمر است و نوعی از بید باشد. (برهان ). درختی است معروف که بواسطه ٔ سپیدی چوبش آن را سپیددار گویند و سپیدار مخفف آن است و در پارسی معمول که چون دو حرف بواسطه ای بیکدیگر ...