کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسپرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسپرس
/'espers/
معنی
گیاهی علفی از خانوادۀ باقلا با ساقههای نازک و گلهای صورتی به شکل پروانه که به عنوان خوراک دام مصرف میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسپرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aspast] ‹اسپست، سپست، اسفست، اسپس، سبیس› (زیستشناسی) 'espers گیاهی علفی از خانوادۀ باقلا با ساقههای نازک و گلهای صورتی به شکل پروانه که به عنوان خوراک دام مصرف میشود.
-
اسپرس
فرهنگ فارسی معین
(اِ پِ رِ) (اِ.) گیاهیست از دستة پروانه - پرها با ساقه های نازک و برگ هایی که از سه برگچه تشکیل می شود. برای خوراک دام از آن استفاده می کنند.
-
اسپرس
لغتنامه دهخدا
اسپرس . [ اِ پ ِ رِ ] (اِ) قسمی گیاه برای علیق ستور و آن غیر یونجه است .
-
اسپرس
لهجه و گویش تهرانی
گیاهی شبیه یونجه
-
واژههای همآوا
-
اسپ رس
لغتنامه دهخدا
اسپ رس . [ اَ رِ ] (اِ مرکب ) اسب رس . اسپ ریز. اسپ ریس . اسفریس . میدان اسب دوانی . رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپرسا شود. || میدان . (برهان ). (جهانگیری ). عرصه . (برهان ). || میدان جنگ . رزمگاه .
-
جستوجو در متن
-
اسپست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: aspast] (زیستشناسی) [قدیمی] 'aspast, 'espest = اسپرس
-
اسفست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از پهلوی: aspast] (زیستشناسی) [قدیمی] 'esfast =اسپرس
-
سبیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sebis = اسپرس
-
سپست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسپست› (زیستشناسی) [قدیمی] se(a)pest = اسپرس
-
sainfoin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپرسو، اسپرس
-
اسفرسف
لغتنامه دهخدا
اسفرسف . [ اَ رَ ] (اِ مرکب ) اسفرسب . (برهان ). اسپرس . (جهانگیری ). رجوع به اسفرسب و اسپرس و اسپریس شود.
-
اسپرسک
لغتنامه دهخدا
اسپرسک . [ اِ پ ِرِ ] (اِ) اسپرس وحشی .
-
دیواسپست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دیواسفست› (زیستشناسی) [قدیمی] div[']espest نوعی اسپست یا اسپرس یا سبیس که ساقه و برگ آن ضخیمتر و درشتتر است.