کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسپرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسپرز
/'esporz/
معنی
= سپرز
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سپرز، طحال
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسپرز
واژگان مترادف و متضاد
سپرز، طحال
-
اسپرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'esporz = سپرز
-
اسپرز
فرهنگ فارسی معین
(اِ پُ) (اِ.) سپرز، طحال .
-
اسپرز
لغتنامه دهخدا
اسپرز. [ اُ پ ُ ] (اِ) پاره ای گوشت در درون حیوان که ماده ٔ سوداست و اهل هند آنرا تلی خوانند. (از آنندراج ). سپرز. طحال . رجوع به سپرز شود. || در ترکی زبانک شرم زنان . چوچله . دِلاّق .
-
واژههای همآوا
-
اسپ رز
لغتنامه دهخدا
اسپ رز. [ اَ رِ ] (اِ مرکب ) اسپرس . (جهانگیری ). اسپریس . اسفریس . میدان . فضا. عرصه . (برهان ). || رزمگاه . رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپ رس و اسپرسا شود.
-
جستوجو در متن
-
osphresis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپرز
-
سپرز
واژگان مترادف و متضاد
طحال، اسپرز
-
طحال
واژگان مترادف و متضاد
اسپرز، سپرز
-
Helix aspersa
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلیکس اسپرز
-
spleen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طحال، سپرز، اسپرز، جسارت
-
spleens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طحال، سپرز، اسپرز، جسارت
-
اسبل
لغتنامه دهخدا
اسبل . [ اُ ب ُ ] (اِ) (در تداول عامه ) سِپرز. اسپرز. طحال .
-
milts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرینی، طحال، سپرز، اسپرز، تخم ماهی نر، بارور کردن