کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسوانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسوانی
لغتنامه دهخدا
اسوانی . [ اَس ْ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن ابراهیم ملقب به فخرالدین . شاعر و ادیب مصری . وی کاتب انشاء ملک الناصر صلاح الدین بن ایوب و سپس کاتب برادر وی عادل بود. و در حلب بسال 581 هَ . ق . درگذشت . (اعلام زرکلی ج 1 ص 19).
-
اسوانی
لغتنامه دهخدا
اسوانی . [ اَس ْ ] (اِخ ) احمدبن علی بن زبیر غسّانی مصری مکنی به ابی الحسن و معروف به رشید اسوانی (قاضی ). یاقوت گوید: وی کاتب و شاعر و فقیه و نحوی و لغوی و مورخ و منطقی و عارف به طب و موسیقی و نجوم و از خاندان بزرگ از مردم صعید است و او را تألیفات ...
-
اسوانی
لغتنامه دهخدا
اسوانی . [ اَس ْ ] (ص نسبی ) منسوب به اسوان ، شهری بصعید مصر. (سمعانی ). رجوع به اسوان شود.
-
واژههای مشابه
-
اَسوانى
لهجه و گویش بختیاری
asavâni عصبانى.
-
علی اسوانی
لغتنامه دهخدا
علی اسوانی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن عرام بن احمد ربعی اسوانی . رجوع به علی ربعی شود.
-
حسن اسوانی
لغتنامه دهخدا
حسن اسوانی . [ ح َ س َ ن ِ اَ ] (اِخ ) ابن علی بن قاضی رشید ابراهیم بن حسین بن زبیر غسانی ، مکنی به ابومحمداهل اسوان مصر و ملقب به قاضی مهذب بود. در 516 هَ . ق . درگذشت . او راست : «تفسیر القرآن » در پنجاه جزء و دیوان شعر و «الانساب ». (هدیة العارفین...
-
جستوجو در متن
-
ابن فلیته
لغتنامه دهخدا
ابن فلیته . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) رجوع به ابن زبیر اسوانی شود.
-
ابورجاء
لغتنامه دهخدا
ابورجاء. [ اَ رَ ] (اِخ ) محمدبن احمد اسوانی . رجوع به محمد... شود.
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن هارون اسوانی ، مکنی به ابوموسی . از فقهاء مالکی و محدث بود. در ربیعالاول سال 327 هَ . ق . درگذشت .
-
رشید
لغتنامه دهخدا
رشید. [ رَ ] (اِخ ) رشید اسوانی یا غسانی . رجوع به الاسوانی در معجم المطبوعات ج 1 شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عرام بن احمد ربعی اسوانی . رجوع به علی ربعی شود.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن قاضی رشید ابراهیم . رجوع به حسن اسوانی شود.
-
ابوالحسین
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین . [اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن ابراهیم غسانی ،اسوانی . رجوع به ابن زبیر ابوالحسین احمد... شود.