کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسناد خبری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کیف اسناد
دیکشنری فارسی به عربی
حقيبة
-
قابل اسناد
دیکشنری فارسی به عربی
منسوب
-
اسناد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انسب اليه
-
محضر اسناد رسمی
فرهنگ واژههای سره
دفتر اسناد رسمی، دفترخانه
-
fundamental attribution error
خطای بنیادین اِسناد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خطایی در تبیین علت رفتارها که در آن بر عوامل درونی مانند شخصیت بیشتر از عوامل بیرونی مانند حضور اطرافیان تکیه شود متـ . سوگیری تناظری correspondence bias سوگیری بیشاِسنادی over attribution bias سوگیری خصلتگرا dispositioninst bias
-
اسناد فی الحدیث
لغتنامه دهخدا
اسناد فی الحدیث . [ اِ فِل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) ان یقول المحدث حدثنا فلان عن فلان عن رسول اﷲ (ص ). (تعریفات جرجانی ).
-
اراءه اسناد یا مدارک
دیکشنری فارسی به عربی
وثائق
-
اسناد ساختگی ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
کور الحداد
-
ضبط اسناد و اوراق بایگانی
دیکشنری فارسی به عربی
ارشيف
-
جستوجو در متن
-
خبر مسند
لغتنامه دهخدا
خبر مسند. [ خ َ ب َ رِ م ُ ن َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خبر مسند خبری است که راویی آنرا به راوی دیگر اسناد دهد تا آنکه به نبی علیه السلام رسد و آن بر سه نوع است متواتر و مشهور و آحاد.
-
حارثة
لغتنامه دهخدا
حارثة. [ رِ ث َ ] (اِخ ) ابن شراحیل بن کعب بن عبدالعزی بن عوف بن عذرةبن زیدبن امری ٔ ابن القیس بن عامربن النعمان بن عامربن عبدودبن زیدبن اللات بن رفیدةبن ثوربن کلب بن وبرة الکلبی . وی پدرزیدبن حارثه و جد اسامةبن زید و حارثةبن جبلة سابق الذکر است . اب...
-
معانی
لغتنامه دهخدا
معانی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ معنی . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معنی ها. مفهومها. منظورها. مدلولها. مضمونها : همه یاوه همه خام و همه سست معانی با حکایت تا پساوند. لبیبی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).حدیث او معانی در معانی رسوم او فضایل در فضایل . ...
-
رابطة
لغتنامه دهخدا
رابطة. [ ب ِ طَ ] (ع اِ) علاقه و آنچه بدان چیزی را بچیزی بندند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). علقه و وصله . (از اقرب الموارد). || هر چیزی که بستگی بچیز دیگر داشته باشد. || سلسله و زنجیر. || کلمه ٔ پاورقی یعنی کلمه ای که در پایین صفحه نویسند و بعین ه...
-
منقطع
لغتنامه دهخدا
منقطع. [ م ُ ق َ طِ ] (ع ص ) رسن گسسته . (آنندراج ). ریسمان گسسته و بریده شده . (ناظم الاطباء). || بریده شونده و سپری گردنده . (آنندراج ). هر چیز ازهم جداشده و گسسته و بریده و پاره شده و جداشده و منفصل گشته و به انجام رسیده و قطعشده و موقوف گشته و سپ...
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح ُ ] (ع مص ) حکومت . امر. مثال فرمودن . احتکام . تحکم . (تاج المصادر بیهقی ). امر کردن . فرمان دادن . حکم کردن . (زوزنی ). حکم راندن . || (اِ) فرمان . دستور. ج ، احکام : مه و خورشید با برجیس وبهرام زحل با تیر و زهره برگرزمان همه حکمی بفرمان ...