کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل پاشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تپه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
تپه اسماعیل . [ ت َپ ْ پ َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در بیست و هفت هزارگزی شمال خاوری دزگران و دو هزارگزی شمال ویژه واقع است . دشتی است سردسیر و 365 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ ویژه و محصول آن غلات...
-
حجر اسماعیل
لغتنامه دهخدا
حجر اسماعیل . [ ح ِ رِ اِ ] (اِخ ) گرداگرد کعبه اندرون حطیم از سوی شمال . مصطبه ای را گویند که دیواری بر آن محیط است و پس از دوره ٔ قریش زیاداتی بر آن کرده و شکل چارگوش رابه شکل مدور نزدیک کرده اند و آن دو در دارد به دو رکن عراقی و شامی . و گویند قبر...
-
ده اسماعیل
لغتنامه دهخدا
ده اسماعیل . [ دِه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 5هزارگزی جنوب ده دوست محمد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رشک اسماعیل
لغتنامه دهخدا
رشک اسماعیل . [ رَ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنه 100 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده غلات و توتون و مازوج و کتیرا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
شاه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
شاه اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) امیر اسماعیل . از یاران ملک فخرالدین کرت و همان کسی است که ملک فخرالدین وی را با دویست تن مأمور گردانید که مصاحب جمال الدین محمد سام باشند. (از ذیل جامع التواریخ ص 25).
-
صالح اسماعیل
لغتنامه دهخدا
صالح اسماعیل . [ ل ِاِ ] (اِخ ) ملقب به عمادالدین . رجوع به صالح شود.
-
صاحب اسماعیل
لغتنامه دهخدا
صاحب اسماعیل . [ ح ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به صاحب بن عباد شود.
-
شاهزاده اسماعیل
لغتنامه دهخدا
شاهزاده اسماعیل . [ دَ / دِ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم . دارای 135 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ وشنوه . محصول آن غلات ، باغات میوه ، بادام و قیسی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
اسماعیل جفینه
لغتنامه دهخدا
اسماعیل جفینه . [ اِ ج َ ن َ] (اِخ ) رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان جفینه شود.
-
اسماعیل گوابر
لغتنامه دهخدا
اسماعیل گوابر. [ اِ گ َ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، 12000 گزی جنوب باختر رودسر، 7000 گزی خاور املش . کوهستان . معتدل مرطوب ، مالاریائی . سکنه 130 تن . شیعه ، گیلکی ، فارسی آب از استخر وچشمه . محصول : برنج ، لبنیات ،عس...
-
اسماعیل محمودی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل محمودی . [ اِ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شینه بخش خورموج شهرستان بوشهر، 48000 گزی جنوب خاوری خورموج ، 500 گزی باختر رودمند. جلگه . گرمسیر مالاریائی . سکنه 177 تن . شیعه فارسی . آب از چاه . محصول : غلات . شغل :زراعت . راه : مالرو. (فرهنگ جغراف...
-
اسماعیل آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) اندیشکن .دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، در17000 گزی شمال باختری مشهد و 1000 گزی شمال شوسه ٔ مشهد بقوچان . جلگه ، معتدل . سکنه 205 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، تریاک ، بنشن ، پ...
-
اسماعیل آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان ، در 4000گزی جنوب خاوری دامغان و 1000گزی جنوب ایستگاه راه آهن . سکنه 50 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
اسماعیل آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 48000 گزی شمال بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
اسماعیل آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در18 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 7هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به هرسین . تپه ماهور، سردسیر، مالاریائی ، سکنه 50 تن . شیعه . زبان لری و لکی و فارسی . آب از بلارود. م...