کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل افندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسماعیل افندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) چلبی زاده اسماعیل عاصم افندی . یکی از شیخ الاسلام های دوره ٔ سلطان مصطفی خان ثالث . وی پسر رئیس الکتاب کوچک چلبی افندی بود و در سنه ٔ1120 هَ . ق . از طرف شیخ الاسلام ابه زاده عبداﷲافندی به ریاست مدرسه رسید و سپس ب...
-
اسماعیل افندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) سیواسی . او راست شرحی بر ملتقی الابحر فی فروع الحنفیة تألیف ابراهیم بن محمد حلبی در چهار مجلد. وفات او بسال 1048 هَ . ق . است . (کشف الظنون ).
-
اسماعیل افندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق بن ابراهیم افندی علائیه ٔ (قاضی عسکر روم ایلی ). یکی از علما و دانشمندان عثمانی . وی در دوره ٔ سلطان احمدخان ثالث مسند مشیخت اسلامی داشت . مولد وی سال 1055 هَ . ق . است . تحصیلات خود را نزد قاضی عس...
-
واژههای مشابه
-
إِسْمَاعِيلَ
فرهنگ واژگان قرآن
از پيامبران الهي و فرزند حضرت ابراهيم (علي نبينا و عليهما السلام)
-
کنار اسماعیل
لغتنامه دهخدا
کنار اسماعیل . [ ک ُ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهو است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 1300 تن سکنه دارد و مزارع لاتی دان ، رضایی ، مقیاسی ، بندبست و ازبند جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کلاته اسماعیل
لغتنامه دهخدا
کلاته اسماعیل . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. محلی در دامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته اسماعیل
لغتنامه دهخدا
کلاته اسماعیل . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. محلی در دامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
تپه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
تپه اسماعیل . [ ت َپ ْ پ َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در بیست و هفت هزارگزی شمال خاوری دزگران و دو هزارگزی شمال ویژه واقع است . دشتی است سردسیر و 365 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ ویژه و محصول آن غلات...
-
حجر اسماعیل
لغتنامه دهخدا
حجر اسماعیل . [ ح ِ رِ اِ ] (اِخ ) گرداگرد کعبه اندرون حطیم از سوی شمال . مصطبه ای را گویند که دیواری بر آن محیط است و پس از دوره ٔ قریش زیاداتی بر آن کرده و شکل چارگوش رابه شکل مدور نزدیک کرده اند و آن دو در دارد به دو رکن عراقی و شامی . و گویند قبر...
-
ده اسماعیل
لغتنامه دهخدا
ده اسماعیل . [ دِه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 5هزارگزی جنوب ده دوست محمد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رشک اسماعیل
لغتنامه دهخدا
رشک اسماعیل . [ رَ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنه 100 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده غلات و توتون و مازوج و کتیرا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
شاه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
شاه اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) امیر اسماعیل . از یاران ملک فخرالدین کرت و همان کسی است که ملک فخرالدین وی را با دویست تن مأمور گردانید که مصاحب جمال الدین محمد سام باشند. (از ذیل جامع التواریخ ص 25).
-
صالح اسماعیل
لغتنامه دهخدا
صالح اسماعیل . [ ل ِاِ ] (اِخ ) ملقب به عمادالدین . رجوع به صالح شود.
-
صاحب اسماعیل
لغتنامه دهخدا
صاحب اسماعیل . [ ح ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به صاحب بن عباد شود.