کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل آباد مستعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) مجار. وی در اتریش سمت ضابطی داشت و در وقعه ٔ مجارستان در سنه ٔ 1265 هَ . ق . به دولت عثمانی ملتجی گردید و دین اسلام پذیرفت و با رتبه ٔ میرلوائی بسلک عساکر عثمانی درآمد و در محاربه ٔ کریمه بریاست ارکان حرب اردوی آناطولی تعی...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از وزرای دوره ٔ سلطان مصطفی خان ثانی . اول رئیس ینی چریها و بعداً بگلربگی روم ایلی بود، آنگاه بوالیگری مصر تعیین شد. در موقع ظهور قحط و غلا و بیماری وبا اسماعیل پاشا خدمات شایان توجه به اهالی و بذل و بخشش فراوان به مسک...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از وزرای زمان سلطان محمدخان ثالث . وی در موقع والیگری شام بقلع و قمع سعد، شریف مکه ، مأمور گشت و با دسته ها و افواج از سپاهیان شام ، غزه ، مصر و جده ، مقرر شد که شر شریف را از سر شرفا و اهالی حجاز دفع کند و مظالم و تع...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ](اِخ ) نشانجی . یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیمان خان ثانی . وی اصلاً از اهالی آیاش بود و در دربار همایون بمنصب پرده داری نایل گشت بعداً به پایه ٔ روم ایلی متقاعد شده بود، با این حال در سال 1089 هَ . ق . به وظیفه ٔ طغراکشی (صحه ٔ ه...
-
اسماعیل کل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کل . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، 17000 گزی شمال خاور کوزران 4000 گزی جنوب رودخانه ٔ قره سو. دشت . سردسیر. سکنه 150 تن . شیعه . کردی ، فارسی . آب از آب بوبور. محصول : غلات ، حبوبات ، لبنیات ، میوه جات ، چغندرقند. ص...
-
اسماعیل کلا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کلا. [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کیاکلا بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 19000 گزی شمال باختری شاهی کنار شوسه ٔ کیا کلا به جویبار. دشت . معتدل مرطوب مالاریائی . سکنه 310 تن . زبان : مازندرانی و فارسی . آب از رودخانه ٔ تالار و چاه . محصول : ...
-
اسماعیل کندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی ، 17000 گزی شمال راه ارابه رو تاج خاتون . دامنه . معتدل . مالاریائی . سکنه 241 تن . شیعه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی : ...
-
اسماعیل کندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، 25500 گزی شمال خاوری مهاباد، 2000 گزی جنوب شوسه ٔ مهاباد به میاندوآب . جلگه .معتدل مالاریائی . سکنه 155 تن . سنی . زبان : کردی . آب از چشمه و قنات . محصول آن غلات ، تو...
-
اسماعیل کندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کندی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قره قویون بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، 49000 گزی جنوب خاوری ماکو، 1000 گزی باختر شوسه ٔ شاه بلاغی به مرگن . دره . معتدل مالاریائی . سکنه 57 تن . شیعه . آب از قنات . محصول : غلات ، حبوبات ، پنبه . شغل : زراعت...
-
اسماعیل کندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کندی . [اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، 51500 گزی جنوب خاوری مراغه ، 18000 گزی شمال خاوری شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . کوهستانی معتدل سالم . سکنه 232 تن شیعه . آب از چشمه . محصول : غلات ، چغندر، حبوبات . شغل : ز...
-
اسماعیل کندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل کندی .[ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آلان برآغوش بخش آلان برآغوش شهرستان سراب ، 21000 گزی شمال خاوری مهربان ، 27500 گزی شوسه ٔ تبریز به سراب . کوهستانی ، معتدل سردسیر. سکنه 11 تن . شیعه . آب از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و گله دا...
-
اسماعیل محله
لغتنامه دهخدا
اسماعیل محله . [ اِ م َ ح َ ل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، 28000 گزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی جنگلی ،معتدل ، مرطوب . سکنه 235 تن . شیعه . زبان : مازندرانی و فارسی . آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات ، لبنیات ،...
-
بنه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
بنه اسماعیل . [ ب ُ ن َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لیراوی است که در بخش دیلم شهرستان بوشهر واقع شده است و 253 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
چاه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
چاه اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 30 هزارگزی شمال میناب بر سر راه فرعی کهنوج به میناب واقع شده ، 45 تن سکنه دارد و دو مزرعه چاه شیرین و «قنبری »جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
چمن اسماعیل
لغتنامه دهخدا
چمن اسماعیل . [ چ َ م َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان 3 بخش هرسین شهرستان کرمانشاه که در 17 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی ده نو واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 148 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و...