کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل آباد مستعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسماعیل آقا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آقا. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه ، در 6000 گزی شمال باختری ده شیخ ، نزدیک سر طاویز. کوهستانی ،گرمسیر. سکنه 100 تن . سنی . زبان کردی . آب از رودخانه ٔ گردی قاسمان . محصول آن غلات ، حبوبات ، لبنیات . شغل اهالی ...
-
اسماعیل آقامحله
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آقامحله . [ اِ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قریه ٔ طقان بخش بهشهر شهرستان ساری ، در 1500 گزی شمال تکادشت . معتدل ، مرطوب ، مالاریائی . سکنه 90 تن . زبان مازندرانی و فارسی . آب از رودخانه ٔ نکا. محصول آن برنج ، غلات ، پنبه ، صیفی . شغ...
-
اسماعیل آنقروی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آنقروی . [ اِ ل ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) یکی از مشایخ بزرگ طریقت مولوی و شیخ رسمی مولویخانه ٔ غلطه . شرحی بسیار خوب برمثنوی شریف نگاشته و در سال 1041 هَ . ق . درگذشته ودر حظیره ٔ مولویخانه ٔ فوق بخاک سپرده شد. (لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ). او را...
-
اسماعیل افندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) چلبی زاده اسماعیل عاصم افندی . یکی از شیخ الاسلام های دوره ٔ سلطان مصطفی خان ثالث . وی پسر رئیس الکتاب کوچک چلبی افندی بود و در سنه ٔ1120 هَ . ق . از طرف شیخ الاسلام ابه زاده عبداﷲافندی به ریاست مدرسه رسید و سپس ب...
-
اسماعیل افندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) سیواسی . او راست شرحی بر ملتقی الابحر فی فروع الحنفیة تألیف ابراهیم بن محمد حلبی در چهار مجلد. وفات او بسال 1048 هَ . ق . است . (کشف الظنون ).
-
اسماعیل افندی
لغتنامه دهخدا
اسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق بن ابراهیم افندی علائیه ٔ (قاضی عسکر روم ایلی ). یکی از علما و دانشمندان عثمانی . وی در دوره ٔ سلطان احمدخان ثالث مسند مشیخت اسلامی داشت . مولد وی سال 1055 هَ . ق . است . تحصیلات خود را نزد قاضی عس...
-
اسماعیل بک
لغتنامه دهخدا
اسماعیل بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) یکی از پسران اسفندیار نامی که در جهات قسطمونی حکمرانی داشت . در زمان سلطان محمدخان ثانی بعضی علائم و آثار عصیان و طغیان از وی مشاهده میشد. درسنه ٔ 863 هَ . ق . پادشاه مزبور لشکرکشی کرد و قسطمونی را تحت تصرف خویش درآورد ...
-
اسماعیل بند
لغتنامه دهخدا
اسماعیل بند. [ اِ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان فراش بند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 57000 گزی باختر فیروزآباد، کنار راه فرعی فراشبند به کازرون . سکنه 25 نفر. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (تپه دلنلی زاده . اسماعیل رحمی پاشا) پسر علی پاشازاده ٔ ولی پاشای تپه دلنلی است . ولی پاشا در زمان حیات پدر خود علی پاشا فرماندار ینی شهر بود و مقتضیات وقت موجب اعدام وی شد. اسماعیل را با محمودبک برادر صغیر او عفو کرده به ...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی از وزراءعصر سلطان محمودخان اول . وی اصلاً سمت بردگی داشت و خزینه دار بعضی مخدومین خود بود و بعداً بدرجه ٔ یوزباشی (ریاست صده ) نایل گشت آنگاه با وظیفه ٔ خوانسالاری موظف شد و سپس پیشکار ابراهیم پاشا صدراعظم گردی...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) پلاسلی . یکی از وزرای عثمانی که به خاندانی بسیار قدیم منسوب و از مردم قریه ٔ پلاسه است که در جوار قصبه ٔ کوریجه از آرناؤدستان واقع شده . این پاشا در عصر سلطان عبدالمجید بکرات والی ولایات متعدد بود و در اواخر دوره ٔ همین س...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) چرکس . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی به جسارت و شجاعت شهرت یافته اصلاً برده ٔ طوپال عزت محمدپاشا بوده و ستم و جور بسیار از وی دیده و چون کارد به استخوان وی رسید فرار کرد و به اجاق خمپاره چی ملتجی گردی...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حافظ. یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیم خان ثالث . وی از مردم استانبول و پسر یکی از اعضای دولت بود. مولدوی سال 1171 هَ . ق . است . وی بتحصیل پرداخت و قرآن را تماماً حفظ کرد و در زمره ٔ اعضای دولت درآمد و بشغل پدر راغب گردید، ...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حکیم . یکی از وزرای دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی اصلاً منسوب به خاندانی رومی است که در ازمیر میزیستند. وی در فترت روم به اسارت افتاد و در سال 1231 هَ . ق . جراحی مسمی به حاجی اسحاق افندی او را بخرید و در نتیجه وی ...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) دواتجی . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان و سلطان عبدالعزیزخان عثمانی . وی دروقعه ٔ مجار که عثمانیان به اتفاق روسها وطن وی را اشغال میکردند (خود او در لشکر عثمانی سمت امیرپنجی داشت ) در انتظام امور نظامی و حسن محافظ...