کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسماعیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسماعیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: esmāeil) (عبری) به معنی ' مسموع از خدا ' ؛ (در اعلام) پسر ابراهیم نبی (ع) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (افندی ) رشدی الحکیم . حکیم باشی شهر حلوان . او راست : الجوهر الثمین باسعاف المسمومین ، در بولاق بسال 1315 هَ . ق . طبع شده . (معجم المطبوعات ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (افندی ) علی . موظف نیابت استیناف اهلیه در مصر. او راست : النخبة الازهریة فی الجغرافیة العمومیة، در مطبعه ٔ کاستیلیولا بسال 1319 هَ . ق . طبع شده . النخبة الازهریة فی تخطیطالکرة الارضیة، در چهار جزء در مطبعه ٔ کاستیلیولا بسال ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (افندی ) منصور. فارغ التحصیل از مدرسةالمعلمین الناصریة و مدرس مدارس امیریه ٔ مصر. او راست : النماذج التطبیقیةللدروس النحویة در دو جزو و آن در مصر بسال 1331 هَ. ق . بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ج 1 ستون 445).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (باشا) حسنین . مدرس شیمی و طبیعیات در مدرسه ٔ مهندسخانه ٔ خدیویه و استاد علوم طبیعی در جامعه ٔ مصریه و ناظر مدرسة المعلمین الخدیویة. او راست : 1- خلاصةالطبیعة یا اصول الطبیعة در دو جزو که در مصر بسال 1912-1913 م . بطبع رسیده ....
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (بک ) رأفت . استاد جغرافیا و علم شعوب در جامعه ٔ مصریه و مدرس تاریخ عمومی و جغرافیا در دارالعلوم . او راست : التبیان فی تخطیطالبلدان ، و آن شامل محاضراتی است در جامعه ٔ مصریه ، و مخصوص به قاره ٔ افریقاست و به اختصار وصف مراکش...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (بک ) رشدی . مفتش صحت در اسیوط. او راست : السر المکنون فی ابحاث الطاعون ، در مطبعةالشعب بسال 1322هَ . ق . / 1904 م . بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) سری . وی مفتش اداره ٔ نظارت اشغال عمومیه سپس ناظر اشغال عمومیه در مصر بود و آنگاه عضو مجلس شیوخ شد (سال 1928 م .). او راست : 1- الدرر البهیة فی التجارب الکیماویة، مرتب بر شش باب : اول تعریفات اولیه ، دوم در هواء و آب و ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) مصطفی الفلکی (1240 - 1319 هَ . ق .). وی علوم ریاضی را در پاریس آموخت و حکومت مصر او را واداشت تا مکانیک عملی را برای آلات رصدیه بیاموزد و او چون به مصر بازگشت متولی مرصد فلکی و نظارت مدرسه ٔ مهندسخانه و مدرسه ٔ مساحةالخ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (شاه ) میرزا ابوتراب .کریمخان زند با علیمردان خان بختیاری متفق گردید و در سال 1164 هَ . ق . ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان را مغلوب و در 18 محرم این سال اصفهان را بتصرف آورده و میرزا ابوتراب پسر میرزا مرتضی صدر را شاه اسماعی...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم خلیل (ع ). مؤلف تاریخ گزیده گوید: ساره (زوجه ٔ ابراهیم ) هاجر را با ابراهیم بخشید، ابراهیم را ازو پسری آمد در هشتادوشش سالگی ، او را اسماعیل نام نهاد، ساره را بدان رشک خاست ، اسماعیل را ختنه کرد و بر همه ٔ مسلمانا...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اَزْرَق . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب باقر (ع ) شمرده گوید: اسماعیل بن سلیمان [ یا سلمان ] ازرق مکنی به ابوخالد. مؤلف جامعالرّواة گوید: عمروبن اذینة از وی و او از امام صادق (ع ) روایت کند. (تنقیح المقال ج 1 ص...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابان غنوی . امام بیهقی بوسایطی از او و او بوسایطی از رسول اکرم (ص ) روایت کرده که آن حضرت فرمود: لاتسبّوا الدّنیا فنعم مطیة المؤمن هی ، علیها یبلغ الخیر و بها ینجو من الشر. (تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 168).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابان وراق . در مختصر ذهبی گوید: وی از مسعر و دیگران روایت کند و بخاری و ابوحاتم از او روایت کنند. وی بسال 216 هَ . ق . وفات یافت . ابن حجر او را ملقب به اودی و مکنی به ابن اسحاق یا ابن ابراهیم دانسته گوید: تشیع دارد و بسال...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابان . نجاشی کتاب «المؤمن والکافر» او را روایت کرده است . شیخ طوسی در کتاب رجال ، اسماعیل بن ابان حناط را در شماره ٔ اصحاب صادق (ع ) آورده ، و در کتاب فهرست دوتن بنام اسماعیل بن ابان با دو طریق روایت مختلف یادکرده است . و...