کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسلب
لغتنامه دهخدا
اسلب . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سلب . سلب کننده تر: قال النبی (ص ) مارأیت ضعیفات الدین ناقصات العقول اسلب لذی لب ّ منکن ّ. (مکارم الاخلاق طبرسی ص 102 س 18).
-
واژههای همآوا
-
عثلب
لغتنامه دهخدا
عثلب . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) نام آبی است مر غطفان را. (معجم البلدان ).
-
عصلب
لغتنامه دهخدا
عصلب . [ ع َ ل َ ] (ع ص ) توانای درشت اندام بزرگ جثه . (منتهی الارب ). مرد قوی و سخت خلقت و بزرگ و عظیم . (از اقرب الموارد). عُصلُب .
-
عصلب
لغتنامه دهخدا
عصلب . [ ع ُ ل ُ ] (ع ص ) توانای درشت اندام بزرگ جثه . (منتهی الارب ). مرد قوی و سخت خلقت و بزرگ و عظیم . (از اقرب الموارد). عَصلَب . عصلبی ّ. || درازبالای مضطرب خلقت . (منتهی الارب ). طویل مضطرب . (اقرب الموارد).
-
اثلب
لغتنامه دهخدا
اثلب . [ اَ/اِ ل َ ] (ع اِ) سنگ و خاک ریزه . (صراح ) (مهذب الاسماء). خاک و سنگها. سنگریزه ها. (منتهی الارب ). یقال : بفیه الاثلب .
-
اصلب
لغتنامه دهخدا
اصلب . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) سخت تر. محکم تر. استوارتر. صلب تر. (ناظم الاطباء).- امثال : اصلب من الانضر . اصلب من الجندل . اصلب من الحجر . اصلب من الحدید . اصلب من النضار .اصلب من عودالنبع .
-
اصلب
لغتنامه دهخدا
اصلب . [ اَ ل ُ ] (ع اِ) ج ِ صُلب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).ج ِ صُلب ، مهره ٔ پشت یعنی استخوان پشت . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
slade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلب
-
slabs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلب ها، تخته سنگ، ورقه، قطعه، تکه، لوحه، باریکه، لیز، چسبناک، تکهتکه کردن، با اره تراشیدن، باریکه باریکه شدن
-
slab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلب، تخته سنگ، ورقه، قطعه، تکه، لوحه، باریکه، لیز، چسبناک، تکهتکه کردن، با اره تراشیدن، باریکه باریکه شدن، لزج