کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسلام گرای اول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسلام آباد
لغتنامه دهخدا
اسلام آباد. [ اِ ] (اِخ ) شهری است در خطه ٔ کشمیر در 46هزارگزی جنوب شرقی شهر سرینا، کنار نهر جلام بر فرازتلی . و در زیر این تل حوضی است که هندوان آنرا از مقدسات شمرند. در اندرون این شهر 300 دستگاه شال بافی مخصوص بافتن شال های مشهور کشمیری است . تجارت...
-
اسلام آباد
لغتنامه دهخدا
اسلام آباد. [ اِ] (اِخ ) نام قصبه ایست در شمال هندوستان در ایالت لکهنو و قریب 3000 سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
اسلام آغا
لغتنامه دهخدا
اسلام آغا. [ اِ ] (اِخ ) بنت امیر خضر میسوری . از زنان حرم امیر تیمور. (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 132 و 175).
-
اسلام پرور
لغتنامه دهخدا
اسلام پرور. [ اِ پ َ وَ ] (نف مرکب ) حامی اسلام و مسلمانان : سلاطین نژادا خلیفه پناهاتویی مملکت بخش و اسلام پرور.خاقانی .
-
اسلام پناه
لغتنامه دهخدا
اسلام پناه . [ اِ پ َ ] (ص مرکب ) که اسلام را حمایت کند. مجیرالاسلام : ای درگه اسلام پناه تو گشاده بر روی زمین روزنه ٔ جان و درِ دل .حافظ.
-
اسلام خان
لغتنامه دهخدا
اسلام خان . [ اِ ] (اِخ ) سلطان شه لودی . در ایام خضرخان اسلام خان خطاب داشت ، از امرای عهد سلطان ابراهیم لودی و همایون شاه . رجوع بفهرست تاریخ شاهی (معروف بتاریخ سلاطین افاغنه ) تألیف احمد یادگار چ کلکته 1358 هَ . ق . شود.
-
اسلام شاه
لغتنامه دهخدا
اسلام شاه . [ اِ ] (اِخ ) پسر شیرشاه . دومین از سلاطین افاغنه ٔ دهلی (هند) از 952 تا 960هَ . ق . (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 269). و رجوع بفهرست تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته و تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 135 شو...
-
اسلام گره
لغتنامه دهخدا
اسلام گره . [ اِ گ َرْه ْ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) قلعه ای که اسلام شاه پادشاه دهلی بر کناره ٔ آب جوی (جون ) نزدیک دهلی و برابر قلعه ٔ دین پناه بنا نهاد. (تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته ص 256).
-
اسلام لو
لغتنامه دهخدا
اسلام لو. [ اِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
-
اسلام مدار
لغتنامه دهخدا
اسلام مدار. [ اِ لام ْ م َ ] (ص مرکب ) که نظم اسلام بوجود او بسته است .
-
موج اسلام خواهی
دیکشنری فارسی به عربی
التيار السلامي
-
دفاع از حریم اسلام
دیکشنری فارسی به عربی
الدفاع عن حياض الإسلام ، الذود عن حياض الإسلام
-
اهانت به اسلام
دیکشنری فارسی به عربی
إساءة إلى الإسلام
-
توهین به اسلام
دیکشنری فارسی به عربی
إساءة إلى الإسلام
-
بى حرمتى به اسلام
دیکشنری فارسی به عربی
إساءة إلى الإسلام