کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسقلبیوس ثانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسقلبیوس ثانی
لغتنامه دهخدا
اسقلبیوس ثانی . [ اَ ق َ ل ِ س ِ ] (اِخ ) یکی از اطبای ثمانیه ٔ یونان است . (ابن الندیم از یحیی النحوی ). رجوع به اسقلبیوس و فهرست تاریخ الحکماء قفطی شود.
-
واژههای مشابه
-
اسقلبیوس اول
لغتنامه دهخدا
اسقلبیوس اول . [ اَ ق َ ل ِ س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) یکی از اطبای ثمانیه ٔ یونان است . (ابن الندیم از یحیی النحوی ). رجوع به اسقلبیوس و فهرست تاریخ الحکماء قفطی شود.
-
جستوجو در متن
-
اسقلیوس
لغتنامه دهخدا
اسقلیوس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) دو حکیم بوده اند صاحب مذهب در یونان و هر یک در فن ّ طبابت عیسی زمان خود بوده اند، یکی را اسقلیوس اول و دیگری را اسقلیوس ثانی میگفته اند. (برهان ). رجوع به اسقلبیوس و اسقلبیوس اول و اسقلبیوس ثانی شود.
-
ثامسطیوس
لغتنامه دهخدا
ثامسطیوس . [ م ِ ] (اِخ ) طبیبی از یونان قدیم . یحیی نجومی زمان او را فترت بین افلاطون و اسقلبیوس ثانی گفته است .
-
اسقلیبیوس الثانی
لغتنامه دهخدا
اسقلیبیوس الثانی . [ اَ ق َ سُث ْ ثا ] (اِخ ) رجوع به اسقلبیوس ثانی و عیون الانباء ج 1 ص 22، 23، 24 شود.
-
بقراط
لغتنامه دهخدا
بقراط. [ ب ُ ] (اِخ ) نام حکیمی . (غیاث اللغات ). نام حکیمی دهریه که انیس و جلیس سکندر بود و او عالم را قدیم میگفت و مخلوقی نمیدانست . (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). نام بزرگترین پزشک قدیم است که در 460 ق .م . مسیح در جزیره ای از بحرالجزایر یونان متو...
-
ادریس
لغتنامه دهخدا
ادریس . [اِ ] (اِخ ) خنوخ . اخنوخ .پیغامبری پیش از بنی اسرائیل . مؤلف برهان گوید: نام پیغمبریست مشهور. گویند از جهت درس گفتن بسیار بدین نام علم شد و او را مثلث النعمة خوانند و نعمای ثلثه ٔ او پادشاهی و حکمت و نبوت بود و او حیات جاوید یافت و اکنون در...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (ع اِ) درخت غار. شجرالغار.رند. مابهشتان . دانیمو. برگ بو. سقلیموس . ذافنی . لوره . باهشتان . لادرس . سنگ . امیر اوفوسدونس . دهمست . نباتی خوشبوی . (منتهی الارب ) (بحرالفضائل ). || درختی است بزرگ روغن دار و منه دهن الغار. (منتهی الارب ). درختی اس...