کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسقف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مقام یا قلمرو اسقف
دیکشنری فارسی به عربی
اسقفية
-
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
دیکشنری فارسی به عربی
اسقفية
-
ناحیه ء کلیسایی زیر نفوذ اسقف اعظم
دیکشنری فارسی به عربی
اسقفية
-
واژههای همآوا
-
اثقف
لغتنامه دهخدا
اثقف . [ اَ ق َ ] (اِخ ) عَدْوانی . ابن عمرو. صحابی بدری است .
-
اثقف
لغتنامه دهخدا
اثقف . [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) ترش تر. || زودربای تر: اثقف من سنّور.
-
جستوجو در متن
-
diocese
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف اعظم، اسقف نشین، قلمرو اسقف
-
archdeacon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف اعظم، معاون اسقف
-
bishops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف ها، اسقف، پیل
-
archbishopric
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف اعظم، مقام یا قلمرو اسقف
-
archdiocesan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف اعظم، وابسته بقلمرو اسقف اعظم
-
prelature
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش از ظهر، اسقف نشین، قلمرو اسقف اعظم
-
اساقفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اساقفَة، جمع اسقف و اسقفّ] [قدیمی] 'asāqef = اسقف
-
tikor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسقف
-
سکوبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخذ از یونانی] ‹سکوپا› [قدیمی] sokubā اسقف.