کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسفل السافلین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسفل السافلین
/'asfalo(a)ssāfelin/
معنی
۱. هفتمین طبقۀ دوزخ که زیر همۀ طبقات دوزخ است.
۲. پستترین حالت؛ پایینترین درجات.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسفل السافلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹اسفل سافلین› 'asfalo(a)ssāfelin ۱. هفتمین طبقۀ دوزخ که زیر همۀ طبقات دوزخ است.۲. پستترین حالت؛ پایینترین درجات.
-
اسفل السافلین
فرهنگ فارسی معین
( ~ لُ سّ فِ) (ص مر.) 1 - پست ترین مراتب . 2 - ضلالت ، گمراهی . 3 - طبقة هفتم دوزخ ، بدترین جای جهنم .
-
اسفل السافلین
لغتنامه دهخدا
اسفل السافلین . [ اَ ف َ لُس ْ سا ف ِ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به اسفل سافلین شود.
-
واژههای مشابه
-
أَسْفَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
پايينتر-پايينترين
-
غار اسفل
لغتنامه دهخدا
غار اسفل . [ رِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کام زیرین . رجوع به غار شود.
-
زاب اسفل
لغتنامه دهخدا
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رود دیگریست در عراق بنام زاب اسفل که بین بغداد و واسط جریان دارد. و سابُس کنار این رود نزدیک به واسط قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). ابن البلخی آرد: و از آثار او [ زوبن طهماسب ] آن است کی در عراق دو نهر آورد که آن ر...
-
زاب اسفل
لغتنامه دهخدا
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) نام دو رود است در عراق که هر دو را زاب اسفل خوانند. یکی رودی است که از جبال سلق واقع بین شهر زور و آذربایجان سرچشمه گیرد و از میان دقوقا و اربل عبور کند، فاصله ٔ مسیر این رود در این نقطه با زاب اعلی که آن نیز از مرز آ...
-
راذان اسفل
لغتنامه دهخدا
راذان اسفل . [ ن ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به راذان در سواد عراق شود.
-
صعید اسفل
لغتنامه دهخدا
صعید اسفل . [ ص َ دِ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به صعید شود.
-
فک اسفل
لغتنامه دهخدا
فک اسفل . [ ف َک ْ ک ِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ذیل کلمه ٔ «فک » شود.
-
اسفل الناس
لغتنامه دهخدا
اسفل الناس . [ اَ ف َ لُن ْ نا ] (ع اِ مرکب ) اذناب .
-
عالم اسفل
دیکشنری فارسی به عربی
جحيم
-
دَرَک ،()اسفل
لهجه و گویش تهرانی
جای بد ،جهنم
-
عالم ملکوت اسفل
لغتنامه دهخدا
عالم ملکوت اسفل . [ ل َ م ِ م َ ل َ ت ِ اَ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) عالم مثل معلقه و صور مقداری است . (رسائل ملاصدرا ص 151، 283). و رجوع به شرح منظومه ص 183 شود.