کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسفل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسفل
/'asfal/
معنی
پایینتر؛ پستتر؛ زیرتر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بن، ته، زیرین، زیرتر، فرودتر ≠ اعلی
دیکشنری
nether
-
جستوجوی دقیق
-
اسفل
واژگان مترادف و متضاد
بن، ته، زیرین، زیرتر، فرودتر ≠ اعلی
-
اسفل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ اعلی، جمع: اسافل] 'asfal پایینتر؛ پستتر؛ زیرتر.
-
اسفل
فرهنگ فارسی معین
(اَ فَ) [ ع . ] 1 - (ص تف .) پایین تر، زیرتر. 2 - مقعد، دبر. ج . اسافل .
-
اسفل
لغتنامه دهخدا
اسفل . [ اَ ف َ ](ع ن تف ) نعت تفضیلی از سافل . زیرتر. (غیاث ). بزیرتر. پست تر. (غیاث ). فروتر. (مهذب الاسماء). فرودتر. پائین تر. (غیاث ). مقابل اعلی . ج ، اسفلون (مهذب الاسماء)،اسافل . || (ص ) فرود. فرودین . زیر. زیرین .پایین . مقابل اعلی : فک اسفل ...
-
اسفل
لغتنامه دهخدا
اسفل . [ اِ ف َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیمکان شهرستان جهرم واقع در 56 هزارگزی باختری کلاکلی کنار راه فرعی جهرم به میمند. دامنه ، گرمسیر و مالاریائی . سکنه 224 تن . آب آنجا از چشمه . محصول آن غلات ، برنج ، خرما، مرکبات . شغل اهالی زراعت . صنایع دستی ز...
-
اسفل
دیکشنری عربی به فارسی
پر دراوردن جوجه پرندگان , پرهاي ريزي که براي متکا بکار ميرود , کرک , کرک صورت پايين , سوي پايين , بطرف پايين , زير , بزير , دلتنگ , غمگين , پيش قسط
-
واژههای مشابه
-
أَسْفَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
پايينتر-پايينترين
-
غار اسفل
لغتنامه دهخدا
غار اسفل . [ رِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کام زیرین . رجوع به غار شود.
-
اسفل السافلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹اسفل سافلین› 'asfalo(a)ssāfelin ۱. هفتمین طبقۀ دوزخ که زیر همۀ طبقات دوزخ است.۲. پستترین حالت؛ پایینترین درجات.
-
اسفل السافلین
فرهنگ فارسی معین
( ~ لُ سّ فِ) (ص مر.) 1 - پست ترین مراتب . 2 - ضلالت ، گمراهی . 3 - طبقة هفتم دوزخ ، بدترین جای جهنم .
-
زاب اسفل
لغتنامه دهخدا
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رود دیگریست در عراق بنام زاب اسفل که بین بغداد و واسط جریان دارد. و سابُس کنار این رود نزدیک به واسط قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). ابن البلخی آرد: و از آثار او [ زوبن طهماسب ] آن است کی در عراق دو نهر آورد که آن ر...
-
زاب اسفل
لغتنامه دهخدا
زاب اسفل . [ ب ِ اَ ف َ ] (اِخ ) نام دو رود است در عراق که هر دو را زاب اسفل خوانند. یکی رودی است که از جبال سلق واقع بین شهر زور و آذربایجان سرچشمه گیرد و از میان دقوقا و اربل عبور کند، فاصله ٔ مسیر این رود در این نقطه با زاب اعلی که آن نیز از مرز آ...
-
راذان اسفل
لغتنامه دهخدا
راذان اسفل . [ ن ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به راذان در سواد عراق شود.
-
صعید اسفل
لغتنامه دهخدا
صعید اسفل . [ ص َ دِ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به صعید شود.