کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسطرلابگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسطرلابگر
/'ostorlābgar/
معنی
۱. کسی که اسطرلاب میسازد.
۲. آنکه با اسطرلاب کار میکند؛ منجم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسطرلابگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی] 'ostorlābgar ۱. کسی که اسطرلاب میسازد.۲. آنکه با اسطرلاب کار میکند؛ منجم.
-
واژههای همآوا
-
اسطرلاب گر
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب گر. [ اُ طُ گ َ] (ص مرکب ) آنکه اسطرلاب سازد : کجا اسطرلابگر عاجز شود از جهت تنگ شدنشان . (التفهیم بیرونی ).
-
اصطرلاب گر
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب گر. [ اُ طُ گ َ ] (ص مرکب ) رجوع به اسطرلاب گر شود.
-
جستوجو در متن
-
اسطرلاب گر
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب گر. [ اُ طُ گ َ] (ص مرکب ) آنکه اسطرلاب سازد : کجا اسطرلابگر عاجز شود از جهت تنگ شدنشان . (التفهیم بیرونی ).
-
اسطرلاب
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب . [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) (از: یونانی ِ اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن ) اُسترلاب . اُصطرلاب . سُتُرلاب . سُطُرلاب . صُلاّب . آلتی است که برای مشاهده ٔ وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آنها در افق بکار میرفت . آلتی باشدکه بیشتر از برنج سازند و...