کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسریشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسریشم
/'esrišam/
معنی
= سریشم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسریشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'esrišam = سریشم
-
اسریشم
لغتنامه دهخدا
اسریشم . [ اِ ش َ ] (اِ) سریشم را گویند و آن دو نوع است یکی آنکه از پوست گاومیش و گاو گیرند و چیزها بدان چسبانندو آن را بعربی غراءالجلود خوانند و دیگری مانند پیه بود و آن را از شکم ماهی برمی آورند و آن را سریشم ماهی میگویند و بعربی غراءالسمک میخوانند...
-
واژههای مشابه
-
اسریشم ماهی
لغتنامه دهخدا
اسریشم ماهی . [ اِ ش َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سریشم ماهی . (شلیمر). رجوع به سریشم شود.
-
جستوجو در متن
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [ اِ ] (حرف ) همزه ٔ مکسوره در بعض کلمات گاهی افزوده و گاه حذف شود، معروفتر وقت را اصلی و غیرمعروف را مخفف یا مثقل توان گفت : براهیم و ابراهیم : دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم چون نیک بنگری همه شاگرد آزرند. ناصرخسرو.علی بِن ْ براهیم از شهر موصل بی...