کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسرائيلي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اسرائيلي
معنی
اسراءيلي , عبراني , يهودي , کليمي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسرائيلي
دیکشنری عربی به فارسی
اسراءيلي , عبراني , يهودي , کليمي
-
واژههای مشابه
-
اسرائیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اسرائیل، کشوری در غرب آسیا) [مٲخوذ از عبری. فارسی] 'esrā'ili ۱. مربوط به اسرائیل: شهرکهای اسرائیلی.۲. از مردم اسرائیل: پزشک اسرائیلی.۳. تهیهشده در اسرائیل: تانکهای اسرائیلی.
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) (الَ ....) اسحاق بن سلیمان . طبیب گیاه شناس یهودی . رجوع به اسحاق بن سلیمان شود. در کتاب مفردات ابن البیطار چون اسرائیلی مطلق آید مراد اسحاق بن سلیمان اسرائیلی است از جمله در کلمه ٔ حصرم و بادرنجبویه .
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) ابوالفضل منجم . استاد شیخ مهذب الدین عبدالرحیم بن علی . (عیون الانباء ج 2 ص 244).
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) افرائیم بن حسن بن اسحاق بن ابراهیم بن یعقوب مکنی به ابوکثیر. رجوع به افرائیم و عیون الانباء ج 2 صص 105 - 106 شود.
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) او راست کتاب الحمیات و آن را موفق الدین بغدادی مختصر کرده است . (کشف الظنون ).
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) اوحدالدین عمران بن صدقة. رجوع به عمران و رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 213 و 214 شود.
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن احمدبن اسرائیل اسرائیلی مکنی به ابوالحسن . از مردم جرجان ساکن بکرآباد از محال جرجان . وی از موسی بن عباس و جعفربن حبان و جعفربن محمدبن عبدالکریم و جز آنان روایت دارد. (انساب سمعانی ).
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (اِخ ) یوسف مکنی به ابوالحجاج . رجوع به یوسف اسرائیلی و رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 213 شود.
-
اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
اسرائیلی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به اسرائیل . کلیمی . یهودی . موسوی . موسائی . جهود. یهود.
-
عمران اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
عمران اسرائیلی . [ ع ِن ِ اِ ] (اِخ ) ابن صدقه ٔ اسرائیلی ، ملقب به اوحدالدین . وی از اطبای مشهور اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است . در سال 561 هَ .ق . در دمشق متولد شد. پدر وی نیز از اطبای مشهور بود. حکیم عمران ، علم طب را نزد شیخ رضی الدین ر...
-
امین اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
امین اسرائیلی . [ اَ ن ِ اِ ] (اِخ ) محمدامین اسرائیلی . شاعر و اصلش از هندوستان بود و در شهر محمدپور اقامت داشت و منشی نواب سعادت اﷲخان بود. بنابنوشته ٔ صاحب صبح گلشن دیوان شعر داشته و کتاب گلشن سعادت ازوست . بیت زیر در صبح گلشن از وی نقل شده :نجابت...
-
بستانی اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
بستانی اسرائیلی . [ ب ُ ی ِ اِ ] (اِخ ) یَستانی ، وی کسی است که از پیامبر (ص ) درباره ٔ اسماء ستارگانی که یوسف (ع ) آنها را دیده بود سؤال کرد. رجوع به الاصابة قسم اول ص 152 شود.
-
ابن سهل اسرائیلی
لغتنامه دهخدا
ابن سهل اسرائیلی . [ اِ ن ُ س َ ل ِ اِ ] (اِخ ) ادیب . کاتب ابن خلاص حاکم سبته . بسن چهل سالگی در سال 469 هَ .ق . با ابن خلاص غرق شده دیوانش در مصر و هم در بیروت به طبع رسیده است . و رجوع به ابراهیم بن سهل شود.