کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) (حاج مولی ) ابن (حاج ) عبداﷲ بروجردی . از اعاظم فضلاء اخیر است و در فقه و اصول ماهر و صاحب تصنیف است . وی نزد مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین تلمﱡذ کرد و دختر او را تزویج کرد و از او فرزندان فاضل آمد و او مدعی ...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) (خان ) پسر عم مرحوم میرزا جهانگیرخان . یکی از آزادی طلبان . او در سن بیست وپنج سالگی در روز بمباران مجلس شورای ملی بقصد گرفتن توپ از قزاق از مجلس شورای ملی بیرون آمد و کشته شد.
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) (سید...) آملی . از سادات و امرای طبرستان . رجوع بحبیب السیر جزو 2 از ج 3 ص 112 و 113 شود.
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) (میر...) امیر علیشیر نوائی گوید: جوانی خوش طبع است . این معما به اسم کدا و امین ، او راست :ای سرو خرامان ز کدامین چمنی توهر جا که روی جلوه کنان جان منی تو. (ترجمه ٔ مجالس النفایس ص 97).
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن (حاج ) اسماعیل شوشتری دزفولی کاظمی . فقیه اصولی محقق مدقق متتبع. از اکابر علمای امامیه در اوایل قرن سیزدهم هجری از تلامذه ٔ آقاباقر بهبهانی و سیدمهدی بحرالعلوم وپدر زن شیخ جعفر کاشف الغطاء. و اجازه ٔ روایت هم از ...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم بن محمدباقربن عبدالرضابن شمس الدین محمد شوشتری دزفولی . نواده ٔ عم شیخ مرتضی انصاری . ملقب به امین الواعظین . مولد بسال 1271 هَ .ق . و وفات بسال 1352 هَ .ق . در تهران . او راست : اصطلاحات العلوم ، در اص...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عباس بن عبداﷲبن حسین حسینی رودباری رانگوهی اشکوری از اولاد میر بزرگ است که مزار او در آمل است . مولد او سال 1276 هَ .ق . وی بسال 1303 برای تحصیل علم بنجف رفت و در ذیقعده ٔ 1333 هَ .ق . در نجف وفات یافت . یازده مج...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمد مؤمن معروف به ابن خاتون . از علمای قرن یازدهم هجری . عده ٔ بسیار از کتاب های خود را وی بکتابخانه ٔآستانه ٔ رضویه بسال 1067 هَ .ق . اهداء کرده است .
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) غالب دهلوی . رجوع بغالب دهلوی شود.
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) کردستانی . یکی از سران آزادی خواهان .از مردم سنندج . او در صغر سن مقدمات علوم را در موطن خویش آموخت و سپس با پدر خود به اسلامبول رفت و در مدارس آنجا بتکمیل معلومات خویش پرداخت و از آن پس با پدر خود به ایران آمد و در ...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) شیر خدا. || (اِخ ) لقب حمزةبن عبدالمطلب عم ّ رسول (ص ). (امتاع الاسماع ص 154). || لقب علی بن ابیطالب علیه السلام : من خاک خاک او که ز تبریز کوفه ساخت خاکی است کاندرو اسداﷲ کند کنام . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 303...
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َ دُل ْلاه ] (اِخ ) ابن محمدباقر موسوی اصفهانی . پدرش معروف به حجةالاسلام شفتی و حجةالاسلام اصفهانی است . و خود بسال 1290 هَ .ق . درگذشته است . سیدمحمدرضا کاشانی معروف به کلهری از او اجازه دارد. (الذریعه ج 1 ص 146).
-
اسدا
لغتنامه دهخدا
اسدا. [ اَ س َدُل ْ لاه ] (اِخ ) کرمانی . یکی از معروفین بحسن خط.
-
واژههای مشابه
-
عنترکندی کربلائی اسدا
لغتنامه دهخدا
عنترکندی کربلائی اسدا. [ ع َ ت َ ک َ ی ِ ک َ ب َ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ )نام دیگر ده جبارکندی است . رجوع به جبارکندی شود.