کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسحال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسحال
لغتنامه دهخدا
اسحال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سحل ، بمعنی جامه ای از ریسمان یکتا بافته ، ضد مبرم که دوتاه بافته باشد و رسن یکتاب داده و جامه ٔ سپید یا جامه ٔ سپید از پنبه و سیم نقد. (منتهی الارب ).
-
اسحال
لغتنامه دهخدا
اسحال . [ اِ ] (ع مص ) اسحل فلاناً؛ یافت فلان را که مردم دشنام میدهند او را. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
اسهال
واژگان مترادف و متضاد
شکمروش، لینتمزاج ≠ قبض
-
اسهال
فرهنگ واژههای سره
شکم روش
-
اسهال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) 'eshāl دفع مدفوع بهصورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن میشود؛ شکمروش؛ بیرونروه.〈 اسهال خونی: (پزشکی) نوعی اسهال که با التهاب، زخم روده، و لختههای خون در مدفوع همراه است.
-
اسهال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (اِمص .) شکم روی .
-
اسهال
لغتنامه دهخدا
اسهال . [ اِ ] (ع مص ) بزمین نرم رسیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || آسانی دادن . || شکم براندن . شکم راندن دارو. (منتهی الارب ). راندن شکم .جاری شدن شکم . (غیاث ). شکم براندن به دارو. (تاج المصادر بیهقی ). شکم نرم کردن : اسهله الدواء. ||...
-
اسهال
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: eshâl / riq / baršoyi طاری: baršoy طامه ای: eshâl طرقی: eshâl کشه ای: eshâl نطنزی: eshâl
-
جستوجو در متن
-
مسحل
لغتنامه دهخدا
مسحل . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از اسحال . رجوع به اسحال شود. || رسن یک تاب داده ، خلاف مبرم . (از منتهی الارب ).
-
سحل
لغتنامه دهخدا
سحل . [ س َ ] (ع اِ) جامه ٔ از ریسمان یک تاه بافته ، ضد مبرم که دو تاه بافته باشد. (منتهی الارب ). جامه ای که (تار) آن محکم رشته نشده باشد. (اقرب الموارد). || رسن یک تاب داده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جامه ٔ سپید یا از پنبه . (منتهی الار...