کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسحاق افندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسحاق افندی
لغتنامه دهخدا
اسحاق افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) (خواجه ...) یکی از مشهورترین علمای متأخر عثمانی . وی چند زبان شرقی و غربی میدانست و در علوم متنوعه و مخصوصاً ریاضی و فنون حکمت و طبیعیات و هیئت و نجوم صاحب ید طولی بود. اثری جامع و مفصل در علوم ریاضی و هیئت و حکمت ...
-
اسحاق افندی
لغتنامه دهخدا
اسحاق افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) وی در سال 1291 هَ. ق . کتابی بزبان ترکی موسوم به کشف الاسرار و دفع الاشرار منتشر کرد و آن ردّی است بر عقاید و افکار حروفیه و بکتاشیه . وی در موضوع مزبور بوسعت علم و اطلاع موصوف است و از آن تعالیم و مبادی که برخلاف آ...
-
اسحاق افندی
لغتنامه دهخدا
اسحاق افندی . [ اِ اَ ف َ] (اِخ ) ابواسحاق اسماعیل افندی زاده . یکی از علمای مشهور عثمانی که در زمان سلطان محمود اوّل مسند شیخ الاسلامی داشت . پدر او شیخ الاسلام ابواسحاق اسماعیل افندی است . مولد وی 1090 هَ . ق . است . او بعد از اکمال تحصیلات خود به ...
-
واژههای مشابه
-
إِسْحَاقَ
فرهنگ واژگان قرآن
از پيامبران الهي و فرزند حضرت ابراهيم (علي نبينا و عليهما السلام)
-
گم اسحاق
لغتنامه دهخدا
گم اسحاق . [ گ ُ اِ حا] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد که در 36هزارگزی جنوب میان آباد واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 92 تن است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن پنبه و بنشن و شغل اهالی زراعت ، مالداری و ص...
-
صحرای اسحاق
لغتنامه دهخدا
صحرای اسحاق . [ ص َ ی ِ اِ ] (اِخ ) از طسوج لنجرود است . (تاریخ قم ص 113).
-
وادی اسحاق
لغتنامه دهخدا
وادی اسحاق . [ ی ِ اِ ] (اِخ ) از نواحی قم است ، در تاریخ قم ص 58 چنین آمده است : «رساتیق قم بیست و یک اند وضیعتهای آن نهصد دیه است و از آن جمله لنجرد بیست و هفت دیه است ،... وادی اسحاق با مزارع سی و پنج دیه ....» و در ص 139 همان کتاب مزارع و دیه های...
-
ابن اسحاق
لغتنامه دهخدا
ابن اسحاق . [ اِ ن ُ اِ ] (اِخ ) ابوبکر یا ابوعبداﷲ محمد، نواده ٔ یسار. و یسار را در سال 12 هَ .ق . ببردگی بمدینه برده اند، و آغاز زندگانی ابن اسحاق بمدینه بود و بعلت قصص و اشعاری مخالف عفاف که از او مشهور شد موردغضب مالک بن انس امام معروف گردیده و ن...
-
دیر اسحاق
لغتنامه دهخدا
دیر اسحاق . [ دَ رِ اِ ] (اِخ ) دیری است واقع میان حمص و سلمیه . (از معجم البلدان ).
-
قاضی اسحاق
لغتنامه دهخدا
قاضی اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) رجوع به قاضی جلال الدین اسحاق شود.
-
قطیعه ٔ اسحاق
لغتنامه دهخدا
قطیعه ٔ اسحاق . [ ق َ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) وی اسحاق ازرق شروی مولی محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس است . منصور در بغداد نزدیک کرخ طرف راست سویقه ٔ ابوالورد زمینی را به وی داد و آن به این نام موسوم گشت . (معجم البلدان ).
-
اسحاق ترسا
لغتنامه دهخدا
اسحاق ترسا. [ اِ ق ِ ت َ ] (اِخ )یکی از علمای اهل تصنیف در عهد عضدالدوله ٔ دیلمی .
-
اسحاق ترک
لغتنامه دهخدا
اسحاق ترک . [ اِ ق ِ ت ُ ] (اِخ ) رجوع به مسلمیّه شود.
-
اسحاق جلاب
لغتنامه دهخدا
اسحاق جلاب . [ اِ ق ِ ج َل ْ لا ] (اِخ ) (جلاّب بمعنی چوبدار یعنی آورنده ٔ گوسفندان برای فروش است ) در جامعالروات وی را از اصحاب حسن عسکری شمرده است . در کتاب کافی در باب مولد امام ابوالحسن علی بن محمد (ع )، خبری از اسحاق توسط علی بن محمد نوفلی روایت...