کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسجاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسجاح
لغتنامه دهخدا
اسجاح . [ اِ ] (ع مص ) آسان داشتن . (منتهی الارب ). ارفاق کردن . || نرم گفتن سخن . || عفو کردن . (از منتهی الارب ). نیکو عفو کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نیک عفو کردن . درگذشتن . (منتهی الارب ). درگذاشتن .
-
جستوجو در متن
-
مسجح
لغتنامه دهخدا
مسجح . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) آسان دارنده و عفونماینده و درگذارنده . (از منتهی الارب ). نیکوعفوکننده . (از اقرب الموارد). رجوع به اسجاح شود.
-
درگذاشتن
لغتنامه دهخدا
درگذاشتن . [ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) درگذاردن . گذشتن . عفو کردن . بخشودن . بخشایش . درگذشتن . صفح . تجاوز. آمرزش . اسجاح . (منتهی الارب ) : از ایشان گنه پهلوان درگذاشت سپه را ز تاراج و خون بازداشت . اسدی .اکنون خوارزمشاه پیر دولت است آنچه رفتی در با...