کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استیکاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استیکاع
لغتنامه دهخدا
استیکاع . [ اِ ] (ع مص )سخت شدن معده . (تاج المصادر بیهقی ). سخت شدن معده و یبوست آوردن . سخت شدن طبیعت . یقال : استوکعت معدته . || استوارگردیدن مشک و درشت گشتن درزهای آن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
استیکاء
لغتنامه دهخدا
استیکاء. [ اِ ] (ع مص ) بسیارپیه شدن از فربهی . فربه شدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). پیه ناک گردیدن ناقه . || پر شدن مشک . || برنیامدن غائط و بول از شکم . یقال : استوکی البطن ؛ اذا لم یخرج منه النجو. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مستوکع
لغتنامه دهخدا
مستوکع. [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) مشک که از آن چیزی روان نگردد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه معده ٔ وی سخت شده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جوجه ٔ سطبرشده . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیکاع شود.